responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : گفتم گفت نویسنده : محدثى، جواد    جلد : 1  صفحه : 14

يكى از پيامبرانش بوده است، به صراحت مطرح شده است.

گفتم: يعنى اينكه چطور مى‌شود عاشق خدا شد و او را دوست داشت؟

گفت: آرى. خداوند روزى به حضرت داود وحى كرد كه: اى داود: مرا دوست بدار و مردم را هم دوستدار من ساز. داود پيامبر به خداوند عرض كرد: خودم به تو محبت و علاقه دارم. مردم را چگونه به تو علاقمند سازم؟ خدا فرمود: نعمت‌هاى مرا براى آنان يادآورى كن. وقتى بدانند چه نعمت‌هايى از سوى من به آنان عطا شده است، مرا دوست خواهند داشت.

گفتم: خوب، از اين محبت چه چيزى عايدمان مى‌شود؟

گفت: محبت، اطاعت مى‌آورد و دوستى به همراهى منتهى مى‌شود.

گفتم: كمى بيشتر توضيح بده. مى‌خواهم فرق انسان‌هايى را كه خدا دوست هستند، با آنان كه خدا را نمى‌شناسند يا دوست ندارند نيز بدانم.

گفت: تا حالا شده كه كسى را زياد دوست داشته باشى و خاطرش برايت عزيز باشد؟

گفتم: بله، خيلى هم شده.

گفت: آيا شده به خاطر دوستت و علاقه‌اى كه به او دارى، برنامه خودت را تغيير دهى يا از آنچه دلت مى‌خواهد صرف نظر كنى؟

گفتم: آرى، اين هم برايم پيش آمده است.

گفت: اين از آثار عشق و محبت است. يعنى محبت و علاقه، انسان را از «خود» بيرون مى‌آورد و بسته به ديگرى مى‌سازد. وقتى عشق باشد، حاضر نيستى حرفى بر خلاف نظر معشوقت بزنى يا كارى بر خلاف رضايت او انجام دهى. حاضرى هر سختى را بر خود هموار سازى تا او

نام کتاب : گفتم گفت نویسنده : محدثى، جواد    جلد : 1  صفحه : 14
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست