برقصد، آزادانه از او خواست كه نوازش كردن
او را متوقف كند و سپس در حالى كه او خواب بود، آزادانه در همان اتاق به مدت چند
ساعت ماند. صبح روز بعد آزادانه با او به رختخواب رفت و او را بوسيد. اما به ما مىگويد
[و فمينيسم ادعاى او را حمايت مىكند.] وقتى كه پيتر به او تجاوز كرده (بدون حركت
يا گفتن چيزى، چه برسد به گفتن «نه») او ديگر آزاد نبود. عجيبتر آنكه، درست قبل
از لحظه تجاوز، كوستنر همه آزادىهاى خود را براى انتخاب از دست داد و فقط در اين
عمل خاص «مجبور» به برقرارى رابطه جنسى شد و بنابراين مورد تجاوز قرار گرفت.
شايد آنچه كه از تلاش فمينيسم به نشان دادن اينكه همه مردان متجاوز
جنسى هستند، تأسفانگيزتر است، پيامد تبديل كردن زن به بچه است، يعنى فردى كه از
تصميمگيرى منطقى مستقل، ناتوان است. تحت چنين شرايطى فمينيسم نه تنها نمىپذيرد
كه مرد و زن برابر هستند- به يك اندازه منطقى، به يك اندازه مستقل و به يك اندازه
قدرتمند- بلكه نشان مىدهد كه زنان شايسته برابرى نيستند.
بهعلاوه فمينيسم در تغيير اجتماعى كلى به ارزشمند كردن «قربانى» كمك
مىكند (كودكانه رفتار كردن با قربانى و خواستار قربانى بودن). قربانى بودن ماهيت
قهرمانان امروز است و نه شجاعت، قدرت و يا خرد!
خوشبختانه ويژگىهاى نامساعد نظريهپردازى فمينيسم درباره تجاوز جنسى
هنوز در مورد قوانين خارج آكادمى، اعمال نمىشود. با اين حال اين مطلب در مورد
هرزهنگارى [نوشته يا نقاشى شهوتانگيز] درست نبوده است. از نظر آندره دوركين كه
خود فمينيست است، هرزهنگارى، يكى از روشهايى است كه بهوسيله آن، مردان قدرت خود
را نسبت به زنان اظهار