واقعيت امر آن است كه اين رقم از لحاظ
تجربى، نادرست نشان داده شده است. با اين حال، تا به امروز بهعنوان بخشى از
اسطوره فمينيسم حفظ شده است. اما بخش دوم اين اظهار تأثرآورتر است كه حتى «بله»
گفتن زن در جامعه معاصر [طبق تعبير فمينيسم از «سلطه مردانه»] بايد تا اندازهاى
«اجبارى» در نظر گرفته شود.
مشكل اين نوع گسترش حوزه تجاوز جنسى را مىتوان يكبار ديگر در دژ
آكادمى فمينيسم ديد كه در آن اين اسطورهشناسى نه تنها بهطور آشكار به مردان آسيب
مىرساند، بلكه به زنانى كه فمينيسم ادعا مىكند به آنها خدمت كرده، نيز آسيب وارد
مىآورد. اخيراً «تجاوز جنسى نامشروع» مسأله بزرگى در محيطهاى دانشگاهى شده است،
به طورى كه زنانى مثل كتى كوستنر توانستهاند داستانهايى شخصى از تجاوز جنسى خود
را به اشكال مختلف تعريف كنند.
كتى با همكلاسى پسر خود پيتر براى خوردن شام بيرون رفت و سپس او را
به اتاق خود در خوابگاه برد. آنها رقصيدند، پيتر او را نوازش كرد و او گفت «نه»
[حتى فرض كنيد كه او هزار بار گفته باشد «نه»] سپس پيتر گفت: «بسيار خوب» من
مىروم بخوابم و پس از آن به مدّت تقريباً 6 ساعت خوابيد.
كوستنر ادعا مىكند كه صبح روز بعد پيتر او را بهرختخواب دعوت كرد و
اگر چه طبق گفته خودش، شفاهاً يا جسماً در مقابل خواسته او كوششى نكرد، پيتر به او
تجاوز كرد. يعنى با وجود داشتن چماق در اتاقش، با وجود شلوغ بودن خوابگاه كه مىتوانست
جيغ بكشد و از همه مهمتر اين