اين جنبش جديد ضد تجاوز جنسى كه آگاهى زنان
را در مورد موضوع تجاوز جنسى برانگيخت، به طور فعّال عمل كرد تا افكار عمومى را در
خصوص تجاوز جنسى تغيير دهد و پارامترهاى آنچه را كه زنان تحمل مىكردند، چه بهطور
فردى و چه جمعى دوباره تعريف كرد. با اين حال نكته آخر درباره «تعريف مجدد
پارامترها» داشت خطرناك مىشد، نه تنها براى مردان، بلكه براى زنان.
اگر چه كاترين مك كينون، ديدگاه رسمى فوق را باور كرده بود كه «تجاوز
جنسى، سوء استفاده از نيروى جسمانى است نه تجلى جنسيت مردانه. تجاوز جنسى، تجلى
نيروى جسمانى است كه در جنسيت رابطه جنسى نمايش داده مىشود، نه تجلى جنسيت مردانه
كه كمى قوىتر از معمول نمايش داده مىشود اما وقتى كه در اوايل دهه هشتاد در
تلويزيونNBC
ظاهر شد، پارامترهاى تجاوز جنسى بهطور چشمگيرى تغيير يافت. او ادعا كرد كه
«تقريباً نيمى از همه زنان حداقل يكبار در زندگى خود، مورد تجاوز جنسى قرار
مىگيرند يا قربانى تجاوز جنسى ناتمام مىشوند [و نتيجهمىگيرد كه] تحت شرايط
سلطه مردانه اگر رابطه جنسى، چيزى است كه مردان با زنان انجام مىدهند، در نظر
گرفتن «بله» بهعنوان علامت رضايت، اشتباه است». البته «اگر بتوان گفت كه زنى مورد
تجاوز جنسى قرار گرفته، حتى اگر پاسخ او «بله» باشد»، مىتوان فهميد كه چرا مك
كينون نتيجهگيرى كرد كه نيمى از همه زنان در طول زندگى خود در معرض تجاوز جنسى يا
تجاوز جنسى ناتمام قرار مىگيرند.