در شب شهادت مرحوم حاج آقا مصطفى در مسجد هندى نجف، مجلس فاتحه
گذاشته بودند و آقاى سيد جواد شبّر منبر رفتند. ايشان نقل مىكرد:
در اين مجلس كه امام هم در آن شركت كرده بودند روضه حضرت على اكبر
عليه السلام را خوانده و هفت بار هم در منبر به اين روضه اشاره و گريزهايى زده
بود، امّا امام با نهايت آرامش در مجلس نشسته بودند. ايشان با آن گريزهاى متعدد
مىخواست از امام گريهاى بگيرد كه دل ايشان سبك شود، ولى موفق نشد با اينكه
مصيبت بزرگى بود.
يك عده كه حال امام را ديدند گفتند: از بس مصيبت سنگين است امام شوكه
شده و گريهشان نمىآيد! لذا پس از مجلس، خدمت امام- كه به منزل تشريف برده بودند-
گفتند: آقا شما امشب در روضه گريه نكرديد؟ ايشان فرمودند:
وقتى او روضه مىخواند به من نگاه مىكرد و من ترسيدم اگر گريه كنم
براى غير خدا باشد يعنى گريهام بابت مصيبت فرزندم باشد نه براى رضاى خدا.[2]
ده دقيقه به وقت شام مانده است
بردران فيلمى را از برنامههاى انقلاب به فرانسه آورده بودند،
پيشنهاد كردند به امام بگوييم كه بعد از شام فيلم را ببينند. رفتم عرض كردم: شام
آماده است بياورم؟ امام به ساعت نگاه كرده و فرمودند: ده دقيقه به وقت شام مانده
است.
[1] - حجّتالاسلام فرقانى: برداشتهايى از سيره امام
خمينى قدس سره، ج 2، ص 249
[2] - حجّت الاسلام سيد مرتضى موسوى اردبيلى ابركوهى:
برداشتهايى از سيره امام خمينى قدس سره، ج 3، ص 223