من به آنهايى كه دستشان به راديو تلويزيون و مطبوعات مىرسد و چه
بسا حرفهاى ديگران را مىزنند، صريحاً اعلام مىكنم:
تا من هستم نخواهم گذاشت حكومت به دست ليبرالها بيفتد، تا من هستم
نخواهم گذاشت منافقين، اسلام اين مردم بىپناه را از بين ببرند، تا من هستم از
اصول نه شرقى و نه غربى عدول نخواهم كرد، تا من هستم دست ايادى آمريكا و شوروى را
در تمام زمينهها كوتاه مىكنم و اطمينان كامل دارم كه تمامى مردم در اصول، همچون
گذشته پشتيبان نظام وانقلاب اسلامى خود هستند.[2]
امام قربانى اسلام بود
در نامه امام به حضرت آيتاللّه قديرى كه از دوستان بسيار خوب امام
در نجف بودند و با ايشان به قم آمدند. چنين آمده است:
«ما بايد سعى كنيم تا حصارهاى جهل و خرافه را شكسته تا به سرچشمه
زلال اسلام محمدى صلى الله عليه و آله و سلم برسيم. و امروز غريبترين چيزها در
دنيا همين اسلام است و نجات آن قربانى مىخواهد و دعا كنيد من نيز يكى از
قربانيهاى آن شوم».
حضرت امام قربانى اين راه بودند. خداوند او را به جايى رساند كه
آنهايى كه تا ديروز اگر فرزند ايشان از كوزه آب مىخورد، مىگفتند: نجس است،
برويد كوزه را آب بكشيد، ديگر نتوانستند حرف بزنند.
هنگام مبارزه عدهاى گفتند: امام انگليسى است، عدهاى گفتند: امام
آمريكايى است، عدهاى در نجف گفتند: امام تارك الصلوة است. واللّه مىگفتند: امام
روزه نمىگيرد، زردچوبه به صورتش مىمالد كه بگويد روزه مىگيرم. هر موضعى كه