فصل دهم اندر صاحبخبران و منهيان و تدبير
كارهاى مملكت كردن
1- واجب است بر پادشاهان از احوال رعيت و لشكر و دور و نزديك خويش
بررسيدن و اندك و بسيار آنچه رود بدانستن. اگر نه چنين كند عيب باشد و بر غفلت و
خواركارى و ستمكارى حمل كنند و گويند «فساد و دراز- دستى كه در مملكت مىرود يا
پادشاه مىداند يا نمىداند؛ اگر مىداند و تداركى و منعى نمىكند آن است كه همچون
ايشان ظالم است و بظلم رضا داده است. و اگر نمىداند بس غافل است و كمدان.» و اين
هر دو معنى نه نيك است.]04 a[ لا بد بصاحب بريد
26 حاجت آيد. و بهمه روزگار پادشاهان در جاهليت و اسلام بهمه شهرها
بريد داشتهاند تا آنچه مىرفته است از خير و شرّ از آن بىخبر نبودهاند، چنانكه
اگر كسى مرغى يا توبرهاى كاه بناحق ستده است از كسى بمسافت پانصد فرسنگ پادشاه را
خبر بوده است و آنكس را ادب فرموده است[1]
تا ديگران بدانستند كه پادشاه بيدارست و بهمه جاى كارآگهان گذاشته است و همه ستمكاران
دستها كوتاه كردهاند و مردمان در امن و سايه
[1] - و آن كس را ادب فرموده استP : آنكس را مالش فرمودىN -:C