responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 252

ديدار افتد و بدانند كه مصلحت اندر اين باشد.

در معنى زيردستان‌

21- خداى عزّ و جلّ پادشاه را زبردست همه مردمان آفريده است و جهانيان زيردست او باشند و نان‌پاره و بزرگى از او دارند. بايد كه ايشان را چنان دارد كه هميشه خويشتن‌شناس باشند و حلقه بندگى از گوش بيرون نكنند و كمر طاعت از ميان نگشايند. و هر وقت ايشان را با ايشان مى‌نمايند بزشتى و نيكويى تا خويشتن را فراموش نكنند و رسن فراخ نگذارند تا هرچه خواهند كنند. و اندازه و محلّ‌[1] هريكى مى‌دانند و از احوال هريكى بر رسيده مى‌دارند تا پاى از خط فرمان نتوانند بردن و جز آن نكنند كه مثال يافته‌اند.

22- چنانكه بزرجمهر بختگان روزى نوشيروان عادل را گفت كه «ولايت ملك راست و ملك ولايت بلشكر داده است نه مردم ولايت را. و لشكر را بر ولايت ملك مهربانى نباشد و بر مردم ولايت رحمت و شفقت ندارند، همه در آن باشند[2] كه كيسه خويش را پر زر كنند، غم بيرانى ولايت و درويشى رعيت نخورند. و هرگاه كه لشكر را در ولايت زخم و بند و زندان و دست غصب و جبايت‌[3] و عزل و نوائب‌[4] باشد[5] آنگاه چه فرق باشد ميان ملك و ايشان كه هميشه اين كار ملوك بوده است نه كار لشكر، رضا نداده‌اند كه لشكر را اين قدرت و تمكين باشد. و در همه روزگار پادشاهان تاج‌زرين و ركاب‌زرين و تخت و سكّه جز پادشاه را نبوده است.» و ديگر گفت‌[6] «اگر ملك خواهد كه او را بر همه ملكان فضل و فخر باشد اخلاق خويش را مهذب و آراسته‌]211 b[ گرداند.» گفت «چگونه كنم؟» گفت «خصلتهاى بد از اندرون خويش دور


[1] - محل‌CK : مجال‌P -:N

[2] - كوشندPCK : باشندN

[3] - جبايت‌a :

جنابت‌N : خيانت‌P -CKB

[4] - نوائب‌d : نوابث‌N : توليت‌PC

[5] - باشدPK : باشندC : يابندN

[6] - كفت‌PK : كفته‌اندC -:N

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 252
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست