responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 224

شود.» و چون خداوند عالم با بنده گفت بنده دانست كه سخن كيست و در اين فساد مملكت مى‌خواهد، جواب داد كه «فرمان خداوند راست و ليكن اگر چهارصد هزار مرد را اجرا و جامگى مى‌دهد لاجرم خراسان دارد و ماوراء النهر تا در كاشغر و بلاساغون و خوارزم دارد و نيم‌روز]89 b[ و عراق و عراقين دارد و پارس و ولايت مازندران و طبرستان دارد و آذربايگان و ارمن و اران دارد و از شام تا در انطاكيه و بيت المقدس دارد. بنده خواستى كه بجاى اين چهارصد هزار هفتصد هزار مرد داشتى از بهر آن‌كه چون مرد بيش بودى غزنين و سند و هند خداوند را بودى و همه تركستان و چين و ماچين نيز داشتى و يمن و حبشه و بربر و نوبه نيز داشتى و در مغرب و شام شامات و اندلس تا قيروان مغرب نيز داشتى و همه روم در طاعت بودى از جهت آن‌كه هر پادشاهى را كه لشكر بيشتر[1] ولايت بيشتر باشد و هركه را لشكر كمتر ولايتش كمتر. هر آن‌گاه كه از لشكر بكاهد از ولايت كاسته شود و چون در لشكر افزايد در ولايت افزوده شود. و ديگر معلوم رأى عالى باشد كه چون از چهارصد هزار مرد هفتاد هزار مرد بدارند و سيصد و سى هزار مرد را نام از ديوان بسترند بهمه حالى سيصد و سى هزار مرد بيش از هفتاد هزار باشند. اين سيصد و سى هزار مرد شمشيرزن تا زنده چون از اين دولت اميد ببرند خداوند كلاهى بدست آورند و با يكى را بر خويشتن سر كنند، چندان كار دهند كه خزانه‌هاى چندين ساله همه در سر آن شود و باشد كه آن كار بصلاح آيد و باشد كه نيايد، كه مملكت بمردان نگاه توان داشت و مردان را بزر، و هركه ملك را گويد «زر را بگير و مردان را بگذار» او بحقيقت دشمن ملك باشد و فساد ملك مى‌جويد كه اين زر هم از مردان بدست آمده است، سخن آن كس نبايد شنيد.»


[1] -+ وN

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 224
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست