responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 223

17- پس سلطان الپ ارسلان يك ماه با اردم سخن نگفت و روى بر وى گران كرد تا بزرگان در خرمى شفاعت كردند و بسيار بگفتند]89 a[ تا دل خوش كرد و از سر اين حديث درگذشت.

*** و اكنون بسر حديث بازشويم.

18- و هرگاه كه مجهولان و بى‌اصلان و بى‌فضلان را عمل فرمايند و معروفان و فاضلان و اصيلان را معطل و ضايع بگذارند و يكى را پنج شغل فرمايند و يكى را يك عمل نفرمايند دليل بر نادانى و بى‌كفايتى وزير باشد. پس اگر وزير كافى و دانا نباشد[1] علامت آن بود كه زوال ملك و دولت و فساد كار پادشاه مى‌طلبد[2]. و بدترين دشمنان است از جهت آن‌كه چون ده عمل يكى مرد را فرمايند و نه مرد را يك عمل نفرمايند[3] در آن مملكت مردمان معطل و محروم بيش از آن باشند كه مردم با عمل، چون چنين باشد اين بيكاران همكارى كنند و باشد كه اين كار درتوان يافت و باشد كه درنتوان يافت.

حكايت در اين معنى‌

19- و مثل اين معنى چنان است كه روزى يكى كه فساد ملك مى‌جويد 71 و توفيرها مى‌نمايد خداوند عالم را بر آن داشته است كه «جهان صافى است و هيچ جايگاهى مخالفى و دشمنى نيست كه مقاومتى تواند كردن. قرب چهارصد هزار مرد جامگى مى‌خورند، هفتاد هزار مرد كفايت باشد كه بدارند و بهر وقت اگر حاجت افتد بمهمّى نام‌زد كنند ديگر همه را اجرا و جامگى بازگيرند تا خزانه را هر سال چندين هزارهزار دينار توفير باشد و باندك روزگار خزانه پر زر


[1] - نباشدC : باشدNPK

[2] - مى‌طلبدNC : نطلبدK : با صلاح مى‌نكردP

[3] - نفرمايندB : فرمايندPCK -:N

نام کتاب : سير الملوك (سياست نامه) نویسنده : خواجه نظام ‌الملک توسي    جلد : 1  صفحه : 223
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست