1- غلام از درگاه بسيار مىرود بعضى بفرمان و بيشتر بىفرمان و اندر
آن مردمان را رنجها مىرسد و مالها مىستانند و خصومت هست كه اندازه آن دويست
دينار هست، غلام مىرود و پانصد دينار جعل مىخواهد و مردمان در اين مستأصل و
درويش مىشوند. بايد كه تا مهمّى نباشد غلام نفرستند و آنچه فرستند جز بفرمان
نفرستند، و با غلام قرار دهند كه «اين خصومت چندين است و تو بيش از اين جعل
مستان.» تا بوجه خويش بود.