شركتى است در ميان دو طرف كه يكى سرمايه مىدهد و ديگرى كار مىكند و
سود در ميان دو شريك به ترتيبى كه توافق كردهاند تقسيم مىشود.
مظلمه
ستم، مالى كه به ظلم از كسى گرفته باشند.
معتده
زنى كه در دوران عده باشد.
معيد
خليفه يا نايب معلم كه درس را براى شاگردان اعاده و تكرار مىكند.
" و معيدان را مقرر سازد كه با طالب علمان اعادت درسها
مىنمايند" (ص. 96)
مفاخذه
هم زانو شدن. ران بر ران ديگرى ماليدن.
مفادات
بازخريدن اسير، آزاد كردن اسير در برابر پرداخت فديه.
مفاوضه
شركت در مال؛ شركتى كه شركا در سود و زيان و جميع تعهدات و حقوق
يكسان باشند.
شركت مفاوضه: انبازى برابر در هر چيزى (منتهى الارب)
مكاتب
بندهاى كه بهاى خود را با خواجه توافق كرده و متعهد شده است كه آن
را بپردازد و آزاد شود.
مكس
" كه او را باج و تمغا و جواز و غير آن گويند" (ص. 327)
ماليات غير شرعى.
مكسر
شكسته، پول نقره يا طلا كه وزن آن كم و نادرست باشد.
ملت
" جهت آن او را دين گويند كه احكام او تدوين يافته ... و بدان
اعتبار كه خلايق بر آن اجتماع نمودهاند و موجب اجتماع و الفت امت گشته آن
را" ملت" گويند يا به واسطه آنكه آن را املا كردهاند بر مردمان آن را
ملت گويند" (ص. 91)
من
من بزرگ معادل ششصد درهم، و من كوچك معادل دو رطل است. (ص. 237)
مناوله
" و آن كتاب را از وقت سماع يا قراءت يا مناوله تا وقت روايت از
خود جدا