responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سلوك الملوك نویسنده : ابن روزبهان، فضلالله    جلد : 1  صفحه : 487

محصب‌

نام موضعى است در منا. (گويا از حصبا به معنى سنگريزه آمده است)

" و در محصب كه مكانى است بيرون مكه و آن را ابطح مى‌خوانند" (ص. 375)

محفه‌

تخت روان، هودج.

مخاليف‌

جمع مخلاف به معنى روستا

مد

به گفته مؤلف مساوى يك رطل و يك‌سوم رطل است، ليكن صاحب قاموس به نقل از داودى معيار عملى‌ترى را ارائه مى‌دهد: معيار المد الذى لا يختلف اربع جفنات بكفى الرجل الذى ليس بعظيم الكفين و لا صغيرهما.

مدبر

غلام‌

بنده‌اى كه در انتظار تحقق شرطى بسر مى‌برد كه آزادى او معلق به تحقق آن است، مانند اينكه خواجه بگويد: اگر مردم تو آزادى، يا اگر از اين بيمارى شفا يافتم تو آزادى.

مرتزقه‌

مستمرى بگيران، اهل عطا، سربازان مواجب بگير. ظاهرا در برابر متطوعه بكار مى‌رود كه به معنى سربازان داوطلب است." شافعى رحمه الله نص فرموده برآنكه امام يا سلطان بايد كه تسويه كند ميان مرتزقه و معنى سخن او آن است كه عطا كند هر كسى را مقدار حاجت او" (ص. 298)

مزدلفه‌

نام محلى است در ميان عرفات و منى كه حاجيان پس از برگشت از عرفات در آنجا مى‌مانند.

مساحقه‌

طبق زدن زن هم‌جنس‌باز (سعترى) با زن ديگر.

مستأمن‌

كسى است كه طلب امان كند. مسلمان يا كافرى كه مى‌خواهد به جهت تجارت يا غيره در بلاد ديگر سفر كند. كسانى كه تحت اين عنوان با كسب اجازه و رواديد براى مدت معينى سفر مى‌كنند و حقوق و تكاليف خاصى براى آنها مقرر است.

مسن و مسنه‌

" گاو ماده كه در سال سوم درآمده باشد" (ص. 234)

ولى به گفته ماوردى مسنه گاو ماده‌اى را گويند كه سال اول را تمام كرده و در سال دوم درآمده باشد: و هى التى استكملت سنة

مشعر حرام‌

تلى است در ميان مزدلفه كه حاجيان در آن به تكبير و تهليل مى‌پردازند.

نام کتاب : سلوك الملوك نویسنده : ابن روزبهان، فضلالله    جلد : 1  صفحه : 487
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست