مؤلفه قلوب
از مستحقان زكات
" جماعتى كه به اسلام درآيند و نيت ايشان ضعيف باشد ... [يا جماعتى] كه ايشان را شرفى باشد كه توقع باشد به تألف ايشان اسلام نظراى ايشان" (ص. 247)
مؤونت
هزينه نگاهدارى، مخارج، نفقه.
متحرف
متحرف از براى جنگ؛ كسى كه روى از جنگ برمىگرداند ليكن نه براى فرار بلكه به عنوان استراحت يا از راه حيله، و قصد دارد كه باز برگردد و جنگ كند:
" حرام است هزيمت و بازگشتن از صف قتال گاهى كه زيادت نباشد عدد كفار بر دو برابر لشكر مسلمانان، مگر آنكه متحرف شده باشد از براى جنگ ..." (ص.
405)
از آيه 8: 16 گرفته شده است: وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ.
متعه
مراد از آن نكاح منقطع است بدينگونه كه مردى زنى را براى مدت معينى به زوجيت خود درآورد، و با سررسيد مدت رابطه زوجيت بين آن دو منقطع شود.
در اين عقد دو چيز به عنوان ركن شناخته مىشود اول مهريه، دوم مدت. پس عقد متعه بدون تصريح به مهر و تعيين مدت صحيح نخواهد بود.
متقال
" هر مثقالى بيست قيراط است". (ص. 240)
" مثقال اسلام و آن شش دانق است". (ص. 240)
مجزى
كافى. بسنده.
" اگر كسى از جمله مردمان اقامت جمعه كند بىاذن امام ... آن جمعه مجزى نيست زيرا كه شرط او فوت است". (ص. 378)
طعام جزى او مجزى اى كاف للاشباع (المنجد)
مجهول المالك
" چون مالى را مالك معلوم نباشد ... آن را مال ضايع و مجهول المالك گويند" (ص. 318)
محرز
مالى كه در حرز است" و مدار در احراز بردو چيز است يكى ملاحظه ... دوم حصانت" (ص. 349)
محسر
نام جائى است.
" چون به بطن محسر رسيد كه واديى است در اول منا ..." (ص. 372)