آذربايجان و ديار بكر است، سالهاست كه دار
الاسلام است. اما خراسان در زمان خلفاى راشدين فتح شده و احكام اسلام در آنجا
ممّهد گشته. و اما عراق عرب آن سواد است كه در زمان عمر بن الخطاب رضى اللّه عنه
فتح شده، و همچنين عراق عجم و ديگر بلاد كه ياد كرديم، حالا در اين زمان طايفه
طاغيه باغيه طاقيه سرخان بر آن مستولى شدهاند، و با وجود آنكه ايشان بر آن
استيلا يافتهاند در زمان استيلاى ايشان همچنان دار الاسلام است و دار الحرب نگشته
باتفاق جمع اهل مذاهب و اقوال. اما بر قول امام اعظم ابو حنيفه رحمه اللّه،
بنابرآنكه در بازگشتن دار الاسلام بدار الحرب نزد او شرط است كه سه امر جمع گردد
تا دار الاسلام دار الحرب شود، و آن شرايط ثلاثه حالا موجود نيست، بنابرآنكه ميان
ايشان و دار الحرب بلاد مسلمانان هست از جميع نواحى، و هيچ ناحيه او متصل بدار
الحرب نيست، زيرا كه بلاد مذكوره ميان آب جيحون و آب فرات و بحر هند و روم است، و
اين مجموع امصار مسلمانان است. و چون از شروط ثلاثه يك شرط مفقود باشد، نزد امام
ابو حنيفه رحمه اللّه دار الاسلام دار الحرب نمىشود. پس ممالك مذكوره دار الحرب
نباشد. و اما بر قول امامين رحمهما اللّه بنابرآن كه در او احكام شرك جارى نيست. و
اين جماعت احكام ايشان بمذهب شيعه اماميه جارى است، و شك نيست كه شيعه اماميه از
فرقههاى اسلاماند، و اقامت جمعه و اعياد و نصب قضات بر طريق اهل اسلام
مىنمايند، غايتش آن كه ايشان مبتدعانند، و پادشاه ايشان قضات و مفتيان شيعى مذهب
نصب كرده است. و عامه اهل آن ديار معلوم است كه بر دين اسلاماند و در موافقت
بدعتهاى ايشان مكرهاند. و اگر منع غلات ايشان- كه حاشا سبّ شيخين مىكنند-
نمىنمايد آن گناهى است كبيره كه از او صادر مىگردد، و بمجرد اين نمىتوان گفت كه
احكام شرك در او جارى است، ما دام كه نصب قضات شيعى كنند، و احكام بمذهب شيعه جارى
باشد. پس بر قول امامين بلاد مذكوره دار الحرب نباشد. و اما بر قول شيخ الاسلام
ابو بكر رحمه اللّه كه در شرح «سير اصل» گفته كه دار الاسلام دار الحرب نمىشود ما
دام كه باقى باشد چيزى از احكام اسلام، و اگر