اعلام ثلاثه، پس دار الحرب نمىشود ما دام
كه چيزى از آن باقى است. و سيد- الامام ناصر الدين در «منشور» گفته كه دار الاسلام
از آن جهت دار الاسلام شده كه اجراى احكام اسلام در او كردهاند، پس مادام كه
علقهاى از علايق اسلام باقى باشد جانب اسلام مرجح است.
و در «ملتقط» گفته كه بلادى كه در دست كفار است شك نيست كه بلاد
اسلام است نه بلاد حرب، زيرا كه متصل ببلاد حرب نيست. و نيز از براى آنكه آن كفار
ظاهر نمىگردانند در او احكام كفر را، بلكه قضات مسلمانانند، و پادشاهان كه طاعت
كافران مىكنند بواسطه ضرورت است، و ايشان مسلمانانند.
و اگر بىضرورت هم طاعت كنند حكم همچنين است. و هر مصرى كه در او
والى مسلمان باشد از جهت كافران، جايز است از ايشان اقامت جمعهها و عيدها و
فراگرفتن خراج و تقليد قضات و تزويج ايامى، زيرا كه مستولى بر ايشان مسلمان است. و
اما طاعت كافران آن موادعه يا مخادعهايست. و اما بلادى كه بر او ولات كفار باشند
جايز است مسلمانان را اقامت جمعهها و عيدها. و قاضى قاضى مىگردد بتراضى
مسلمانان. و واجب است بر ايشان كه التماس كنند والى مسلمان را. اين است معنى دار
الحرب و دار الاسلام و بازگشتن هر يكى از آن بديگرى در مذهب حنفى.
و اما بمذهب امام شافعى؛ در كتاب «انوار» گويد كه مراد بدار الاسلام
هر بلدهاى است كه بنا كرده باشند آن را مسلمانان، همچو بغداد و بصره، يا مسلمان
شده باشند اهل آن بر او همچو مدينه و يمن، يا فتح كرده باشند آن را بقهر همچو خيبر
و سواد عراق، يا بصلح بر آن وجه كه رقبه از آن ايشان باشد، پس موات آن حكم موات
دار الحرب دارد. و اگر غالب شوند كافران بر بلدهاى كه مسلمانان ساكن آن باشند،
همچو طرسوس، دار الحرب نمىگردد. اين است نقل «انوار».
قال فضل اللّه بن روز بهان غفره اللّه: شك نيست در آن كه بلاد خراسان
و عراق عرب و عراق عجم كه عبارت از بغداد و اصفهان است و بلاد فارس و