كرد. و اشدّ ضربها ضرب تعزير است، ديگر حد
زنا، ديگر حد شرب، ديگر حد قذف. و كسى كه امام او را حد زند يا تعزير كند، پس او
بميرد خون او هدر است. و اگر زوج تعزير زوجه كند، و او بميرد خون او هدر نيست،
بلكه ديت لازم آيد. اين است سخن «هدايه».
و در كتاب «محيط» گفته كه تعزير گاه بحبس مىباشد، و گاه بگو شمال
مىباشد، و گاه بطپانچه، و گاه بسخن سخت، و گاه بضرب. و امام محمد رحمه اللّه در
هيچيك از كتب خود ذكر نكرده تعزير بفراگرفتن مال. و روايت كردهاند از ابو يوسف
رحمه اللّه كه او گفته سلطان را جايز است كه زجر و تعزير بفراگرفتن مال كند. و هيچ
خلاف نيست ميان علما كه تعزير را بحد نرسانند. اين است كلام «محيط». (و امّا احكام
تعزير بمذهب شافعى در باب ضمان ولات مذكور گردد انشاء اللّه تعالى)[1].
چون بيان اعمال سلطان نسبت با مسلمانان در امور متعلقه بنصب حافظان
شريعت و اقسام اموال و اجراى حدود و تعزيرات نموده شد، اكنون بيان امورى كه متعلق
بحفظ شعائر اسلام است از اقامت حجّ و جمعات و اعياد و انكاح صغيرات كه ايشان را
اوليا نباشد بنمائيم، تا جميع اعمال سلطان نسبت بمسلمانان و حفظ اعمال شريعت نسبت
با ايشان نموده باشيم، بتوفيق اللّه العليم.