بزنا، حد از قاذف ساقط گردد و بر او واجب
شود. و اگر رجوع كند ساقط شود از او حد زنا، و واجب نگردد بر آن كس كه قذف كرده.
اين است احكام حد قذف در مذهبين، اكنون بيان حكم تعزير و مسائل متعلقه بدو نمائيم،
و باللّه التوفيق.
فصل هفتم، در تعزير و احكام متعلقه بدان.
بدان ايدك اللّه تعالى كه تعزير در لغت بمعنى تعظيم آمده، و بمعنى
ادب كردن نيز آمده، و او از الفاظ متضاده است. و در شرع عبارت از ادب كردن است در
معصيتى كه در او حدّ و كفاره نباشد.
و ما احكام او را در مذهب حنفى اولا بيان كنيم.
در «هدايه» گفته كه كسى كه قذف كند بندهاى را يا كنيزى را يا ام
ولدى را يا كافرى را بزنا، او را تعزير كنند. و همچنين اگر دشنام دهد مسلمانى را
بغير زنا مثل آنكه گويد: اى كافر، اى فاسق، اى خبيث، اى دزد، زيرا كه ايذاى او
كرده و عار را بدو ملحق ساخته. ليكن در صورت قذف غير محصن بزنا، غايت تعزير بجا
آورد، و در باقيها رأى از آن امام است. و اگر بگويد: اى حمار، اى خوك، او را تعزير
نكنند. و بعضى گويند كه در عرف ما تعزير كنند از براى آنكه او را عيب مىشمرند و
دشنام مىدانند. و بعضى گويند كه اگر با اشراف گويد مثل سادات و فقها تعزير كنند
او را. و اگر با عامه گويد تعزير نكنند. و اين تفصيل نيكو است.
و اكثر تعزير سى و نه تازيانه است، و كمتر او سه تازيانه است؛ و ابو
يوسف رحمه اللّه گفته كه تعزير بهفتاد و پنج مانند، و مشايخ ما گفتهاند كه ادناى
او بر رأى امام است، او تقدير كند آنچه داند كه بدان منزجر مىگردد، زيرا كه
باختلاف مردم مختلف مىگردد. و بو يوسف رحمه اللّه گفته كه بر قدر عظم گناه و صغر
او مختلف مىگردد. و هم از ابو يوسف روايت كردهاند كه او گفته: هر نوع را نزديك
گردانند بدآنچه از باب اوست، پس مسّ و قبله را بحد زنا نزديك گردانند، پس در او
تازيانه بيشتر زنند. و قذف بغير زنا را بحدّ قذف نزديك گردانند، و اگر امام مصلحت
در آن داند كه ضمّ كند بتعزير ضرب حبس را تواند