وجه هشتم آنكه جايز است امير را كه
گواهىهاى خدمتگاران بشنود، و قاضى را جايز نيست و اگرچه بسيار باشند.
وجه نهم آنكه امير را جايز است كه نظر كند در جنگها كه در ميان
مردمان واقع مىشود، و اگرچه آن جنگها موجب غرامت و حدّى نباشد، و اگرچه بر هيچيك
اثر ضربى و جراحتى نباشد، و سخن كسى شنود كه او سابق شده در دعوى. و اگر اثر جراحت
در يكى از ايشان باشد همچنين سخن كسى شنود كه سابق شده در دعوى، نه سخن كسى كه اثر
جراحت دارد.
اين است تمامى سخنان امام ابو الحسن ماوردى رحمه اللّه كه در «احكام-
سلطانى» ياد كرده. اكنون تعيين كردن سلطان حافظان ثغور را بيان كنيم و انشاء اللّه
تعالى و باللّه التوفيق.
فصل چهارم، در تعيين كردن سلطان حافظان ثغور را در اطراف بلاد
اسلام.
بدان ايدك اللّه تعالى كه ثغور جمع ثغر است، و آن موضعى است كه حدّ
فاصل باشد ميان بلاد مسلمانان و كافران، و آن موضع مخافت است از اطراف بلاد، و
واجب است بر امام و سلطان كه تعيين كنند جماعتى را كه نگاه دارند آن موضع را. و
احاديث بسيار واقع شده در فضيلت جماعتى كه در ثغور ساكن باشند و در آنجا مرابطت
نمايند. و مرابطت آن است كه اسپان و شتران كه بر آن جنگ توان كرد مهيّا سازند، و
آن را تربيت كنند از جهت غزاى كافران. و حق تعالى در قرآن مىفرمايد:
وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ
رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ[1]
الآية، در حديث صحيح وارد شده كه فرموده: ارتبطوا الخيل و امسحوا بنواصيها و
اعجازها الحديث. و امثال اين احاديث بسيار است، و فضايل مرابطت در ثغر جهت اعداد
جهاد كفار بىشمار، و بسيارى از صحابه و تابعين در ثغور ساكن شدهاند، و آن را
افضل عبادات دانسته. و در حديث آمده: رباط يوم و ليلة فى سبيل اللّه خير من-
الدّنيا و ما فيها. و بايد كه امام يا سلطان جماعتى را بمحافظت ثغور فرستد كه