كفايت محاربه كفار توانند كرد، اگر كفار
متوجه آن ثغور گردند. و در هر ثغر از ثغور بلاد اسلام اميرى را نصب بايد كرد كه
قوىدل و شجاع و با نيرو باشد.
و ارزاق جماعتى كه بمحافظت ثغور و بلاد اسلام، نامزد شدهاند از بيت
المال است، چنانچه در باب خراج انشاء اللّه مذكور گردد.
و اما آداب حفظ ثغور؛ آنكه حافظ ثغر بايد كه پيوسته جاسوسان بطرف
بلاد كفار روانه سازد، و از استخبار احوال ايشان غافل نباشد، و در روزها سر
راههاى بلاد اهل حرب مردان نشاند كه اگر كفار هجوم كنند، ايشان در مقابله ايشان
بمدافعت اشتغال نمايند، و در شبها حراست نمايند به رجال. و اگر ميان امام و سلطان
و ميان اهل حرب مصالحت جارى شده بود، اعتماد بر آن صلح ننمايند، و از انديشه غدر
ايشان آمن نباشند. و بايد كه اسپان حافظان ثغور هميشه معدّ و مهيّا باشند تا اگر
در احوال غفلت كفار توجه به بلاد اسلام نمايند، اسپان از مقاومت در حرب عاجز
نمانند. و در حديث صحيح آمده كه آن حضرت صلّى اللّه عليه- و سلّم فرمود: خير
النّاس من اخذ بعنان فرسه كلّما سمع هيعة طار اليها يعنى بهترين مردمان كسى است كه
عنان اسپ خود گرفته باشد كه هربار كه شنود صدائى پرواز كند بسوى آن. اين است آداب
حافظان ثغور كه باب امراء بلاد را بر آن ختم نموديم، و التوفيق من اللّه الكريم.
و چون سلطان نصب شيخ الاسلام جهت حفظ علوم شريعت نمود، و تعيين
مفتيان جهت جواب واقعات حادثه فرمود، و نصب قاضيان كه انفاذ احكام شرع نمايند كرد،
و تعيين محتسبان جهت امر معروفات و نهى منكرات از او صادر شد، و نصب امراء اطراف
بلاد اسلام و ولات مظالم و حافظان ثغور كرد و بوجهى كه درين چهار باب ذكر كرديم از
عهده حفظ علوم و اعمال شريعت بيرون آمد، بعد از آن او را لابد است از رسانيدن
ارزاق اين جماعت و تعيين عطاء مرتزقه از جند و ساير ارباب مصالح، و تدبير مداخل
مال بيت المال و اموالى كه بارباب استحقاق بايد رسانيد. پس بر ما واجب باشد كه
بيان آن اموال و احكام متعلقه بدان نمائيم، و ابتدا از صدقات فريضه نمائيم،
التوفيق من اللّه الكريم.