نام کتاب : سلسله مباحث اسلام، سياست و حكومت نویسنده : مصباح يزدي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 17
فردى كه خدماتى به جامعه كرده ولى بعدها به
كلى از ارائه هر گونه خدمتى محروم شده است آيا حقى در جامعه دارد يا خير؟ طبق برخى
گرايشهاى جامعه شناختى چنين افرادى هيچگونه حقى در جامعه ندارند و دولت نسبت به
آنها هيچ مسئوليتى ندارد. در رژيم ماركسيستى حاكم بر شوروى سابق چنين افرادى را كه
هيچ نفعى براى جامعه نداشتند به بهانهاى از ميان برمىداشتند. در جوامع ديگر نيز
چنين گرايشهايى وجود دارد. آيا حقى كه افراد بر جامعه دارند در ازاى خدمتى است كه
به جامعه ارائه مىدهند؟ آيا فقط به اين دليل كه موجودى انسانى است و در ميان
انسانها متولد مىشود و زندگى مىكند، حقى براى جامعه ايجاد مىكند؟ آن كسانى كه
مىگويند حق در ازاى خدمتى است كه به جامعه ارائه مىشود، براى اين افراد حقى قايل
نيستند و مىگويند اگر افرادى بخواهند از روى ترحم به اين اشخاص خدمتى بكنند يا
آسايشگاهى درست نمايند مىتوانند اين كار را انجام دهند در غير اينصورت كسى مسئول
زندگى يا مرگ آنها نيست.
تفاوت كار ويژه حكومت اسلامى با ساير حكومتها
اما در بعضى از گرايشها اينچنين نيست، در اسلام علاوه بر امنيت و
دفاع در برابر دشمنان خارجى، برقرارى عدل و رساندن حق كسى كه خدمتى به جامعه ارائه
مىكند از وظائف حكومت است. احسان يعنى خدمت كردن به مستمندان و كسانى كه فاقد هر
گونه توانايى براى خدمت به اجتماع هستند نيز جزء وظائف حكومت است
نام کتاب : سلسله مباحث اسلام، سياست و حكومت نویسنده : مصباح يزدي، محمد تقي جلد : 1 صفحه : 17