نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 68
بقاع متبرّكه در قواعد مذهبى بىخبر و از
فوايد انسانى بىثمر و از سعادت انسانيت بىهنرند و بدوى و صحرايىهاى ايشان را
نمىتوان به اعراب وحشى بدوى قياس نمود.
زيرا كه آنان در غيرت و جوانمردى و فتوّت و مهماننوازى از اينها
بهتر و برترند.
خصوص اكراد اطراف خراسان كه شرح احوالشان را بعد مرقوم خواهم داشت.
غرض كميت سيتى[1] قلم در
جولان و مطلب را از عنوان دور داشت. برويم بر سر مطلب خودمان.
[ملاقات با مشروطهطلبان و ...]
از يوم پانزدهم شعبان الى بيستم، بعد از فراغت از عتبهبوسى، بعضى از
مشروطهطلبان را ملاقات مىنموديم، خصوص عصرها در مسجد گوهرشاد كه اغلب از براى
ملاقات يكديگر به آن مسجد شريف مشرّف مىشدند. در زواياى مسجد در گرد يكديگر مجتمع
بودند. خصوص بعضى از ذاكرين و بعضى از طلّاب و بعضى از آذربايجانىها به ملاحظه
انسانيّت در گفتگوى اصلاح حال ملّت بودند و حقير و جناب مشير هم در همهحال با
ايشان معاون بوديم، بلكه به تحريص و ترغيب زبان مىگشوديم.
رفتهرفته، آتش غيرت ايشان مشتعل و از كردار مستبدّان منفعل بودند.
هيجانى در ميان آذربايجانىها و طلاب اوفتاد. ذاكرين هم در ميان آنها جدّى كافى و
جهدى وافى داشتند.
و از روز بيستم يا بيست و يكم، در مدرسه ميرزا جعفر[2]،
كه در صحن بزرگ هست، مجتمع شدند. به ذكر شهيدان آذربايجان و طهران به سوگوارى و
عزادارى مشغول شدند. بعضى از مردم متفرقه هم در آنجا حاضر مىشدند. يك عدّه قليلى
از اهل خراسان به عنوان" هم فال و هم تماشا" مىآمدند. تا سه روز، عدّه
ايشان به سيصد
[1] - سيت: رجوع به سك و سكاها شود، سك: چوبى نوك تيز.
[2] - مدرسه ميرزا جعفر: يكى از كهنهترين مدارس مشهد
كه تاريخ آن هزار و پنجاه و نه است. مطلع الشمس، ج 2، ص 45.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 68