نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 69
متجاوز الى چهارصد نفر رسيد. اهل آستانه به
ملامت ايشان پرداختند و شماتت مىكردند، بلكه به مساعدت حكومت درصدد تفرقه ايشان
شدند.
آن غيرتمندان وطن و گرفتاران درد محن را عقيده آن شد كه بايد
روحانيون را در آن محضر حاضر سازند. در آن اوقات جناب ملاذ الاسلام آقاى حاج ميرزا
حبيب در يك از قراى بيرون شهر بودند.
يك دو نفرى كه اسم بردن ايشان را صحيح نمىدانم در آن محضر حاضر
نمودند و بندگان حضرت مستطاب حجة الاسلام آقاى ميرزا محمّد آقا زاده بندگان حضرت
مستطاب آيت اللّه فى الانام حجة الاسلام آقاى آقا خوند ملا محمّد كاظم خراسانى- مد
ظله العالى- را هم حاضر نمودند. آن ثمره شجره علم و منبع غيرت و حلم، به واسطه
فساد اخلاق اهل خراسان اگرچه در بدو امر مسامحه نمودند، بعد فريفته هياهوى عوام و
گول صورتسازى بعضى از علما ...، را خوردند كه شايد اينان خداوند سبحان را فراموش
ننمايند و شرف شريعت و سعادت مليّت را از دست ندهند.
بدين ملاحظه، اين فريضه را وظيفه خود دانسته در آن مجمع تشريف
مىآوردند. تا سه روز آن مجمع برقرار بود و دو نفر از علما كه از رؤسا به شمار
مىرفتند، در ظاهر همراه ملّت و در باطن معاون حكومت بودند، با ابليس الفت
انداخته، راه تدليس و مخالفت پيش گرفتند. از آن انجمن صورت تلگرافى براى دولت
نوشته شد كه به زودى مخابره شود.
جنابان مستطابان به حيله دفع الوقت نمودند تا حكومت تهيه خود را
تكميل نموده، عدّهاى از قزّاق و غلام و سرباز و بعضى از اشرار را مقرّر كه در
خيابان و شوارع و بازار با اسلحه حركت كنند.