responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 366

مخالفت مى‌ورزيدند.

سرجوس بن منصور اين مخالفت را به سركشى و طغيان، در نزد يزيد جلوه داد و در سال دوّم، يزيد را واداشت كه به سركردگى مسلم بن عقبه لشكر به مدينه كشيد و مدينه طيبه را سه روز متوالى قتل‌عام نمود.

چنان وقر اسلام را از نظر لشكريان برده بودند كه سواران اسبهاى خود را در سر روضه منوّره حضرت ختمى مرتبت بردند و بستند. چون سرجوس ديد كه ريشه اسلام هم از بن درآمد، خواست كه از كلمه طيبه «لا اله الّا اللّه»، ذكرى در افواه و السنه مردم نباشد.

لهذا يزيد را مجبور كرد كه در سنه سيّم سلطنت، همان لشكر كه به جهت خرابى مدينه رفته بود، به طرف مكّه معظمه رفتند و به بهانه آنكه عبد اللّه زبير داعيه خلافت دارد بسيارى از مردم مكه را كشتند و منجنيق در اطراف مكّه نصب نموده و به قاروره نفط، پيراهن حرم كعبه را سوزانيدند و به سنگ بيداد خانه خدا را خراب نمودند و به توسط اين سرجوس، بنيان اسلام را درهم شكست و اركان كلمه توحيد را از هم پاشيد و اگر در آن سال، يزيد به جهنم واصل نشده بود، زياده بر اين، اقدامات در خرابى اسلام مى‌نمودند، اين بود كه بعد از يزيد، مروان بن حكم خلافت نمود و خلافت او طولى نكشيد كه عبد الملك بن مروان‌[1] بر مسند خلافت نشست.

[خلع سرجوس توسط عبد الملك‌]

عبد الملك دانست كه اين صدماتى كه بر مملكت اسلامى وارد آمد، تمام از خباثت طينت سرجوس بن منصور خبيث بود، لهذا او را از تصرفات امور مملكتى مانع شد.

سرجوس چون خود را از امور مملكتى خلع ديد، با امپراطور مراسلاتى فرستاد و او را به مخالفت عبد الملك گماشت. عبد الملك چون بدو خلافتش [بود] ناچار معاهده‌اى‌


[1] - عبد الملك بن مروان.( 20- 86): پس از مرگ پدر به سال 65 ه ق به خلافت رسيد. وى نخستين كسى است كه در اسلام به دينار سكه زد.

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 366
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست