نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 361
مردم را به دين عيسوى و تمكين به اوامر
دولتى دعوت مىنمودند و اينگونه مردم را بطريق و يا كشيش و يا پاتريك مىخواندند
و پاتريك همان معنى بطريق است.
و درواقع پيشوا و مقتداى ارامنه همين طايفه بودهاند و يكى از
بطريقها سرجوس بن منصور[1] بود كه
نام اصلى آن سرژيوس بود، اعراب چون در كلمات خود" ژ" استعمال نمىكنند،
آن را سرجوس خواندند و آن شخص در بيت المقدس، مدتى به تعليم و تحصيلات كاملا
پرداخته بود و به مقام كشيشى و پاتريكى نايل گرديده بود، و بسيار در مذهب عيسوى
متعصّب بود، تا زمانى كه اشعه انوار اسلام در دو مملكت بزرگ و دو دولت سترگ قياصره
و كياسره پرتو افكند و اين دو دولت را به انوار خود روشن و منوّر داشت. در هنگامى
كه غزات مجاهدين اسلام، شامات و بيت المقدس و حوالى آن را مفتوح نمودند، اين سرجوس
يا سرژيوس در شهر شام بود.
چون ارامنه را مقهور مسلمانان و مملكت عيسويان را در تصرف اهل ايمان
ديد، دانست كه كلمه طيبه «لا اله الّا اللّه، محمّد رسول اللّه» در تمام كره نفوذ
به هم خواهد رسانيد و قواعد عيسويت مرتفع خواهد گرديد و به موجب آن تعصّب كه در
مذهب عيسويت داشت، عرق حميّت و باد تعصّب، از روى نخوت به حركت آمد. به خيال افساد
در شريعت خير الانام و تخريب اساس اسلام، چارهاى جز اظهار قبول مذهب اسلام نديد.
خود را در زمره مسلمانان مىشمرد، تا زمانى كه عثمان را كشتند و چون
مىدانست كه خلافت خاص حضرت مرتضوى است، از براى آنكه در اسلام اختلاف كلمه پديد
آورد و آن اختلاف سبب پراكندگى اسلام شود، معاوية بن ابى سفيان را به خلافت
برانگيخت و او را بر عداوت امير المؤمنين- عليه السلام- تحريك نمود.
معاويه كه سالها مترصّد وقت بود، فرصت را غنيمت شمرد تا كار خلافت
ساخت و
[1] - سرجيوس: نام چهارتن از پاپهاى بزرگ نصارى، و
سرجون بن منصور: از مسيحيان دمشق، مستشار مالى معاويه كه در حكومت جانشينان معاويه
نيز منصبهاى ادارى و مالى داشت و خدمت او در دستگاه خلافت اسلامى تا زمان وليد بن
عبد الملك به طول انجاميد.« المنجد فى الاعلام»
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 361