responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 360

نيست كه آن هم خلاف عقيده اهل ايمان است.»

غرض مقدارى آن تاجر محترم از اين‌گونه سخنان بيان نمود.

خراسانى مقدارى مشوش و پريشان شده، ولى سخنى نمى‌گفت. من هم سكوت اختيار كرده، سخنى نگفتم تا آنكه ديدم خراسانى از روى دلتنگى آهى كشيد و گفت:

«اين سخنان شما همان لفاظّى است و حقيقت ندارد. اوامر مطاعه دولت، لازم الاجرا است. مى‌خواهد فرنگى اجرا[1] بدارد يا مسلمان و مسلمانان بايد خودشان شئونات خود را نگاه دارند تا جانشان در عذاب و مسجدشان خراب نبوده باشد و الّا اگر آنها اطاعت اولو الامر خود را كرده بودند، هرگز كار به اينجا نمى‌رسيد.»

غرض مقدارى از اين‌گونه سخنان در ميان آن سه نفر رد و بدل گرديد و نزديك شد به خصومت انجامد و هريك نظرى به من انداختند، شايد من سخنى گويم و تصديق قول او را نمايم. من هم از ترس آنكه مبادا اين مناظره به مجادله انجامد خواستم سخنى بگويم شايد رفع كدورت گردد و دوستى آنها برقرار بماند.

لهذا گفتم: «اى رفقا! خوب است مقدارى صحبت قال را كنارى گذاريد و قدرى صحبت حال بفرماييد. اگر مرا اذن بدهيد يك حكايت تاريخى در نظرم آمده، اجازه بدهيد تا از براى شما بيان كنم.»

هر سه در كمال ميل گفتند: «نهايت آرزوى ما آن است كه شما سخنى بفرماييد و ما از فرمايشات شما استفاضه كرده باشيم.»

[يك حكايت تاريخى درباره دشمنى با توسعه اسلام‌]

گفتم: «در زمان قديم رسم بود و ارامنه روم و قسطنطنيه را معمول بود كه مردمان با فراست و كياست خود را در بيت المقدس و يا خود قسطنطنيه مى‌فرستادند تا در علوم مذهبى و مقدارى از مراتب قواعد مملكتى، تحصيل نمايند و بعد از فراغت از تحصيل، آنها به عنوان دعوت و هدايت به آيين مسيحى، در شهرها و ولايات پراكنده مى‌شدند و


[1] - اصل: اجرى.

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 360
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست