responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 362

بر بلاد مسلمانان بتاخت تا آنكه واقعه جمل و جنگ بصريين با امير المؤمنين- عليه السلام- درگرفت. اختلاف كلمه كه مقصود سرجوس بود ظاهر گرديد. بعد از ختم جنگ جمل، سرجوس ديد كه نقشه عملى به آمالش نايل خواهد نمود، سريع‌تر به تحريك معاويه پرداخت و او را به جنگ صفين آماده ساخت.

معاويه كه از علوم معقول و محسوس بهره نداشت او را صديق خود پنداشت. وزارت خود را به او تفويض نمود.

[تاريخچه ساكنين ابتدايى مازندران‌]

در آن ايّام طايفه‌اى در مازندران ساكن بود از ايلات، كه ايشان را مارد[1] و يا مازد مى‌ناميدند و اين طايفه در عين وحشيگرى زندگانى مى‌نمودند و در بلاد خود بسيار مسلّط و با قوّت بودند و به سلاطين ايران و روم و ماوراء النهر باجى نمى‌دادند و سابق بر اين هم سلاطين كيان چيزى از ايشان مطالبه نمى‌نمودند و كيخسرو[2] فقط چيزى كه از آنها مطالبه نمود، در وقت لزوم، قشون چريك بود.

چنانچه در محاصره بابل، كيخسرو بيست هزار قشون در معسكر خود حاضر داشت و بعد از كيخسرو هم به ساير از كيانيان اطاعت ننمودند.

بعد هم اردشير درازدست با سيصد هزار سوار، سوار به اطراف مازندران و گيلان راند، شايد طايفه مارد را مطيع خود نمايد. اين طايفه به كوهستان پناه بردند و آنچه آبادانى داشتند قبل از ورود پادشاه ايران ويران ساختند.

قشون اردشير در مازندران بى‌زاد و قوت ماندند، به قسمى كار بر آنها سخت شد كه مال‌هاى سوارى و بنه خود را كشتند و خوردند تا آنكه كلّه خرى را به شصت درهم خريد و فروش مى‌نمودند.

[سياست يكى از سرداران اردشير]

آخر الامر از سرداران اردشير شخصى موسوم به تيرى‌باز يعنى تيرانداز به تطميع،


[1] - مارد: سركش، نافرمان.

[2] - كيخسرو: نام پادشاه سوم از سلسله كيان.« لغت نامه»

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 362
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست