responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 245

خود مى‌گفتم اى كاش اين مرد چند روز در خراسان مى‌ماند، زيرا كه اگر مانده بود به سبب ميلى كه به اسلام به هم رسانيده بود، البته مسلمان مى‌شد- ولى من هم 22 روز ديگر از خراسان به طهران آمدم و ديگر آن يهودى را ملاقات نكردم- و آن روز هفتم شهر شوال المكرم بود.[1]

*** در اين چند روزه عشر اوّل شهر شوال به واسطه كثرت خيالات و مباحثات با چند نفر و مذاكرات واقعات طهران و آذربايجان پريشان بودم. مجددا كسالتى عارض شده بود. با خود گفتم، بهتر آن است كه دو سه روزى ترك معاشرت كنم شايد قدرى از خيالات آسوده باشم.

روزها از صبح و عصر مقدارى در آستانه مباركه به سر مى‌بردم و شبها هم سه ساعتى در حرم مطهر از براى مسلمانان دعا مى‌كردم ولى افسوس كه هرچه بيشتر از مردم كناره مى‌نمودم به واسطه سوء اخلاق مردم، زيادتر دچار مشكلات مى‌شدم.

[توصيف كردهاى اطراف خراسان‌]

و در اين اوقات، عشيره اكراد كه در اطراف خراسان بودند، بسيار به زيارت آمده بودند و اين طايفه مردمان رشيد و بلندقامت و نيكوصورت و خوش‌سيما بودند ولى از حيث اخلاق بسيار عوام و بى‌معرفت و وحشى هستند و رسومات غريبى دارند كه ذكر آنها در اين اوراق غير مناسب است.

من جمله در رسومات زيارت بر فردفرد خود لازم دارند كه هر زن و مردى كه در حرم مطهر مشرّف مى‌شود بر او فريضه است كه قفل ضريح مقدّس را ببوسد.

بدين واسطه از براى بوسيدن قفل، اجتماع غريبى دارند و بر شانه‌هاى يكديگر مى‌روند و به واسطه فشار بر يكديگر دماغ آنها مجروح مى‌شود و خون بر ضريح و حرم‌


[1] - از اين عبارت معلوم مى‌شود كه پايان سفر ايشان آخر ماه شوال بوده و نيز يادداشتهاى سفر را بعدا در تهران مرور و تنظيم كرده‌اند.

نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى    جلد : 1  صفحه : 245
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست