نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 203
مشغول مىنمودم، خود را منصرف نمىديدم، تا
آنكه به ياد يكى از دوستان طهران، قلم و كاغذ گرفته، به نوشتن كاغذى خود را مشغول
داشتم، شايد از خيالات آسوده گردم.
تا ساعت دوازده، در آن هواى سرد به تحرير مشغول بودم.
صبح، بعد از تشرّف آستانه حضرت رضا- عليه السّلام- به منزل آمده،
مكتوب را قرائت كردم؛ ديدم به اين مضمون نوشتهام:
«چون خالى از غرايب نبود، لهذا در اين اوراق مندرج نمودم كه هرگاه
كسى اين اوراق را ملاحظه فرمايد، از حال آن شب، باخبر خواهد شد كه بر من چه گذشته
است.»
صورت مكتوب محنت اسلوب كه از خراسان نوشته شده
يا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الى احسن الحال.[1]
سبحان اللّه، غريب هنگامه و عجيب علامتى بود كه امشب را با قلب مهجور
و با دل رنجور در خانه تاريكتر از شب ديجور، در زاويه بيت الحيران نشسته و باب
اميد به روى آشنا و بيگانه بسته، در انجمن ضمير با حريفان خيال، نرد آرزوى محال
باخته، ساعتى در بيابان انديشه حيران و لحظهاى در تيه فكرت سرگردان، توسن فكر در
ميدان خيال مىتاختم و گوهر اميّد به كعبتين[2]
انديشه بر بساط تفرّس در نقشه نرد دورو مىباختم و تصورات محال بر صفحه فكر مصوّر
و نقشه آرزو مانند ضمير مستتر در صحن دل مقدّر مىداشتم.
ناگاه مهره فكرت، در ششدر مملكت در اوفتاد و حريف نكبت به خانهگيرى،
باب فلاكت بگشاد. شاهنشاه عقل از فرزين همّت پياده، و رخ تدبير به باب تقدير مات
نهاده، حالت وطن مرا در محن افكند و پريشانى ابناى آن، كشتى حيات مرا به ساحل ممات
كشانيد.
چندى در تلاطم فكرت به گرداب حيرت غوطهور شدم و «كالميّت بين يدى
[1] - يعنى:« اى دگرگون كننده نيروها، توانها و حركتها،
نيرو، توانايى و قوت ما را نيكوترين قدرت بگردان!»
[2] - كعبتين: دو طاس بازى نرد يعنى دو مهره كوچك شش
پهلوى از استخوان.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 203