نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 199
مندرسة.»[1]
چون اين از قبور مندرسه هست، اميد است كه خداوند رحمت خود را شامل حال صاحب اين
قبر نموده باشد.»
[ارتباط پاكيزگى با اسم مبارك خداوند]
گفتم: «يا شيخ! اين چه سوء ظنّى است كه به خداوند تبارك و تعالى
مىبرى؟ قبور مندرسه، نه قبرى است كه مبال مردم بوده باشد و محل مزبله و كثافات و
نجاسات و پليدىها باشد. حضرت عزّت- جلّت عظمته- يكى از اسماى مباركش طاهر[2] است و طاهر را معنى بسيار است.
اقلّ آن پاكيزگى است و منزّه و مبرّا بودن از صفات رزايل و خبائث. چنانچه اسم
مبارك ديگرش سبّوح و قدّوس است كه هر دو به معناى پاكيزگى و تنظيف و تنزيه آمده،
حال، از روى انصاف بفرماييد خداوندى كه به اين پاكى و پاكيزگى است، مىفرمايد من
در مكان كثيف و پليد خواهم بود؟
قرآن كه احكام و اوامر الهى است، پروردگار راضى نيست كه قلب كثيف، او
را حاوى باشد و يا دست غير پاكيزه، او را مسح نمايد و از همين جهت مىفرمايد: لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ[3] و
بهشت كه مقام رحمت و نعمت حضرت احديّت است، غير از پاكيزگان كسى در او داخل نخواهد
شد. پس نعمت و رحمت خداوندى شامل مقامى خواهد بود، كه آن مقام هم، پاك و پاكيزه
بوده باشد.
اگر نجاست و كثافت، در قبرستان باعث شمول رحمت قادر سبحان بود، هر
آينه سزاوار بود كه مردم قبور خود را در مبالها و مزبلهها قرار دهند.
و اگر مقصود شما از قبور مندرسه، خرابى و ويرانى قبر است، آن هم غلط
است. زيرا كه چه بسيار قبور كه به واسطه بىاعتنايى و بىمبالاتى در دو روز و يا
سه روز و يا زمان اندكى، خراب و ويران مىشود. و اگر صاحبش، مسامحه در امر وصيّت
كفن و دفن خود
[1] - يعنى:« من نزد دلهاى شكسته و قبرهاى كهنه هستم.»
[2] - اشاره به دعاى روز عيد قربان« ... اسألك ... باسم
الطّهر الطاهر» و دعاى بعد از نماز حضرت على( ع)« .. و اسألك باسمك الزّكى
الطّاهر.» بحار الانوار، ج 91، ص 69 و 174.
[3] -« جز پاكان به آن دسترسى ندارند» واقعه 56/ 79.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 199