نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 194
را تماما تصديق نمودند و تأسّف مىخوردند.
بعد به خوردن چاهى مشغول شدند.
سه ساعت به غروب مانده برخاستند كه بروند، به من گفتند: «اگر ميل
داريد در خدمت شما برويم، قدرى گردش كنيم و ما ميل داريم به زيارت اهل قبور برويم.
اگر شما فراغتى داريد، اين «سنّت سنّيه» را به جاى آورده باشيد، تشريف بياوريد.»
من هم قبول كردم، برخاستم به اتفاق ايشان وارد صحن مقدّس شده، از
آنجا به بازار سنگتراشها رسيديم.
[دفاع از كالاهاى وطنى و شرح حال صنعتگران داخلى]
حجّارها ظروف سنگى از قبيل ديگ و كاسه و بشقاب و سرقليان و غيره
مىتراشيدند. يك دست كاسه بشقاب بسيار خوبى ديدم كه بسيار لطيف و نازك بود. در
حقيقت صنعت خوبى به كار برده بود. قيمت او را پرسيدم، گفت: «اين كاسه بشقاب را يك
تومان فروختهام. خريدار ساعت ديگر بايد بيايد ببرد و از قرارى كه نقل كردهاند،
اين شخص دلّال فرنگىهاست و از براى آنها خريده است.»
در مقام شوخى گفتم: «خوب است قطعه سنگى را به يك تومان فروخته. الحمد
اللّه ديدم يك نفر از اهل وطن خود را كه در مقابل اين همه پول كه ماها به خارجه
مىدهيم، يك تومانش را پس گرفت.»
استاد حجّار آهى كشيد، گفت: «آقاجان خبر از دلم ندارى. من اين سنگ را
به سه قران خريدهام و پنج روز، سر اين كار كردهام و عوارض و كرايه دكان دادهام.
درواقع نتيجه زحمت پنج روزه من، زياده از پنج قران نيست. چون معيل و پريشانم از
بابت معيشت، زندگانى بسيار بر من تلخ مىگذرد و باز به همين مشعوفم كه از كدّ يمين
و عرق جبين، از متاع وطن خود كسب نموده، زندگانى مىكنم. امّا اينكه شما فرموديد:
از پول خارجه يك تومان به كيسه شما رسيده چه فايده دارد؟ من در اين ماه، سه تومان
بهاى قند و چاهى به تنهايى دادهام، غير از لوازمات ديگر. حال بر فرض، يك تومان به
من رسيده، رسيده باشد؛ چه ثمرى خواهد داشت؟ اين مانند قطره به درياست.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 194