نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 162
تعارف كردم و تشكّر نمودم. آن مرد به من
تكليف خوردن نمود.
گفتم: «بلى، چون شما مسافر هستيد، مىتوانيد ميل فرماييد ولى من چون
قصد اقامه كردهام، نمىتوانم بخورم.»
گفت: «آقاجان! من مسافر نيستم. اهل خود مشهد هستم، چون ماه را ديدم،
واجب است كه افطار نمايم.» دانستم كه جاهل و عوام است.
گفتم: «اى برادر! اوّلا آنكه هنوز رؤيت هلال نشده و ثانى آنكه بر فرض
كه هلال را رؤيت نمايى، فردا تكليف شما خوردن است، نه امروز. و هيچ ماهى كه بيست و
هشت روز نبوده. اين رؤيت هلال، اثرش از براى ماه شوال است، نه رمضان. و امروز يقين
از رمضان محسوب است، چه رؤيت هلال بشود و يا نشود.
و روزه رمضان را بدون عذر نمىتوان افطار كرد مگر به شرايط مذكوره در
فقه.»
آن مرد قدرى به خيرگى به رويم نظرى كرد و گفت: «جناب آقا! مگر شما
احكام روزه را نياموختهايد؟ و از واعظين و ناطقين نشنيدهايد كه رؤيت هلال و وجوب
افطار يكى است؟ چنانچه ملّا شيخ على شهرباف و مشهدى غلامرضاى طاحونهچى و نايب
على اصغر دهباشى كه حال سرايدار حضرت والا است و ملا قربان على رمال و شيخ محمد
حسن محرّر كه همگى در شمار مقدسين اين شهر و متديّنين اين بلد به شمار مىروند به
اين عقيده راسخ هستند و اين حكم را از علما ناقلند. عجب دارم كه شما با وجود آنكه
صدق قول من و حكم مسأله را مىدانيد تجاهل مىنماييد.»
گفتم: «اى برادر! و اللّه حكم مسأله را مىدانم و تجاهل نمىكنم.
البته آنانى كه اين مسأله را از براى شما نقل كردهاند عامى و جاهلند و يا شما
درست تعليم نگرفتهايد.
احكام دين و آيين شريعت حضرت خاتم النبيين را از علما و يا ناقلين از
متديّنين بايد آموخت نه از اين مردم جاهل عوام. حديث شريف نبوى- صلّى اللّه عليه و
آله و سلم- به اباذر كه فرمود: «الجلوس[1]
ساعة عند مذاكرة العلم احبّ الى اللّه من قرائة القرآن اثنا عشر الف مرّة.»[2]
[2] - يعنى:« ساعتى نشستن در[ مجلس] تحصيل و مطالعه
معرفت و دانش و آگاهى، نزد خداوند دوست داشتنىتر از دوازده هزار بار قرائت قرآن
است.» بحار الانوار، ج 1، ص 203.
نام کتاب : سفرنامه گوهر مقصود: خاطرات سياسى و اجتماعى دوره استبداد صغير نویسنده : طهرانى، سيد مصطفى جلد : 1 صفحه : 162