نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 665
نسبت بدان وجود دارد؛ مثل سخن پيامبر خدا
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود:
من جاء كم يريد ان يفرّق الجماعة و يغصب الامة امرها و يتولّى من
غير مشورة، فاقتلوه، فان الّه قد أذن ذلك؛[1]
هركس كه به سراغتان آمد تا وحدت شما را به تفرقه تبديل كند و كار امت
را غاصبانه در اختيار گيرد و بدون مشورت حكومت نمايد، او را بكشيد كه خداوند بدان
اجازه فرموده است.
استفاده از عقل جمعى، بدان درجه ارزش و اهميت دارد كه حتى از انسان
كاملى مانند رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، كه در عقل و درايت و ديگر
كمالات بشرى، احدى به رتبه او نمىرسد، خواسته شده است كه تصميمگيرى در امور
جامعه را به پس از مشورت واگذارد.[2] رسول خدا
صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نيز به رعايت اين اصل، چندان پاىبند بود كه برخى از
صحابه گفتهاند: «هيچكس را در فراوان مشورت كردن با ياران، مانند رسول خدا
نديديم».[3] و در
نقطه مقابل، بىاعتنايى به آراى ديگران، سبب هلاكت و نابودى شمرده شده است.
امام على عليه السّلام مىفرمايند:
من استبدّ برأيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها؛[4] آن كس كه
استبداد به رأى داشت، هلاك گرديد، و آن كس كه به مشورت مردان پرداخت، خود رادر عقل
و خردشان، سهيم ساخت.
در روايت ديگرى از آن حضرت آمده است:
قد خاطر من استغنى برأيه؛[5]
آن كس كه با رأى خويش خود را از ديگران بىنياز بيند، به مخاطره افتاده است.