نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 655
حاكم، مأمور اجراى قانون است و براى تصرفات
خودسرانه در قانون الهى، جايى وجود ندارد، بلكه اگر ولايت مطلقه، به معناى
اختياردارى در زندگى اجتماعى انسانها، در گسترهاى فراتر از قاعده و ضابطه، و به
شكل دلبخواه باشد، نسبت به پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم همچنين ولايت و
اختياراتى وجود ندارد. امام خمينى دراينباره نوشتهاند:
حكومت اسلامى ... استبدادى نيست كه رئيس دولت، مستبد و خودرأى باشد،
مال و جان مردم را به بازى بگيرد، و در آن به دلخواه دخل و تصرف كند، هركس را
ارادهاش تعلق گرفت، بكشد و هركس را خواست، انعام كند و به هر كه خواست، تيول بدهد
و اموال ملت را به اين و آن ببخشد. رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت
امير المؤمنين عليه السّلام و ساير خلفا همچنين اختياراتى نداشتند ...[1] متخصصان فقه اسلامى، در يك تقسيم
زيبا و ارزشمند، توضيح دادهاند كه انتخاب و دخالت رهبرى اجتماع، دو گونه است:
الف) انتخاب عقلانى.
ب) انتخاب شهوانى.
در انتخاب عقلانى، ولىّ جامعه به تلاش و جديت، براى تشخيص مصلت امت
مىپردازد و قهرا انتخاب و تصميم، تابع مصلحت است؛ ولى در انتخاب شهوانى،
تصميمگيرى بر مبناى ميل و شهوت انجام مىگيرد؛ مثلا امام در برخورد با اسراى
جنگى، در انتخاب «منّ» يا «فداء» و يا «استرقاق»، آزاد و مخيّر است؛ ولى اين تخيير،
با توجه به مصلحت مسلمانان بوده و گزافه نمىباشد. محقق كركى دراينباره مىنويسد:
اين تخيير، نسبت به امام، به معناى آن است كه بايد با تلاش و جديّت،
مصلحت را تشخيص داده و بر طبق آن، يكى از اين راههاى سهگانه را انتخاب كند، نه
آن كه در اين گزينش، ميل و شهوت خود را معيار قرار دهد؛ زيرا او ولىّ مسلمين، و
نايب آنها است.