نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 604
تشخيص دهد و غيره؛ ولى هرگز نمىتواند از
مقررات لازمالجريان كشورى، تخلف جويد و از وظايف قانونى خود سرباز زند. چنانكه
روشن است احكام و مقرراتى كه در محيط اين خانواده كوچك اجرا مىشود، دو قسم است:
يكى مقررات لازمالاجراى كشورى است كه ثابت است و در هيچ حال، تغيير آنها در
صلاحيت اين سازمان نيست و ديگرى مقررات لازم الاجرايى كه از مقام رياست و ولايت
اين خانواده سرچشمه گرفته، به حسب مصلحت، قابل تغيير بوده و تغيير و تبديل آنها
منوط به اقتضاى مصلحت و اراده رئيس خانواده مىباشد.
نسبت مقام ولايت و حكومت اسلامى به سازمان دينى و جامعه اسلامى، همان
نسبتى است كه رئيس خانواده به سازمان خانوادگى و افراد خانواده خود دارد. احكام و
قوانين آسمانى اسلام، مقرراتى است ثابت و غير قابل تغيير و اجراى آنها و مجازات
متخلفين آنها به دست مقام ولايت اسلامى انجام مىگيرد و در سايه قوانين شريعت و
رعايت موافقت آنها، ولىّ امر مىتواند يك سلسله تصميمات مقتضى به حسب مصلحت وقت
گرفته، طبق آنها مقرراتى وضع نموده، به مقوع اجرا بياورد. مقررات نامبرده،
لازمالاجرا و مانند شريعت، داراى اعتبار مىباشد با اين تفاوت كه قوانين آسمانى،
ثابت و غير قابل تغيير و مقررات وضعى، قابل تغيير و در ثبات و بقا تابع مصلحتى
مىباشد كه آنها را به وجود آورده است ...[1]
براساس اين تحليل، قوانين شرعى، به مثابه قوانين لازمالاجراى كشور است كه تنها در
سطح كلان، به مصالح كشور نگريسته و نيازهاى آنرا تأمين مىكند. ازاينرو، نسبت به
نيازهاى خاص هر خانواده، ساكت بوده و اختيار تصميمگيرى در ان را به رئيس خانواده
سپرده است تا او نسبت به نوع غذا، پوشاك، مسكن، آموزش، اوقات فراغت، مسافرت، شغل و
مانند آنها برنامهريزى نمايد.
شهيد صدر، از اين فضاى اختياردارى رئيس، كه بيرون از قوانين الزامى
شريعت قرار دارد، به «منطقة الفراغ» (قلمرو ترخيص) تعبير مىكند و احكام دولت را
تها در اين
[1] - محمد حسين طباطبائى، مقاله« ولايت و زعامت»،
مرجعيت و روحانيت، ص 82 و 83.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 604