نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 57
3. تفكيك دين از دولت در غرب
براساس استدلال عقلى، نبوت از شريعت نمىتواند جدا باشد؛ چه اينكه
شريعت نيز از قوانين اجتماعى نمىتواند تفكيك يابد. همچنين در منطق وحى نيز، دين
ارائهكننده روش زندگى است و انبياى گذشته، ابلاغ كننده شريعت به مردم بودهاند.
ولى از ديدگاه تاريخى و نمودهاى عينى حضور دين در دولت، چنين نقشى در
دولتهاى غربى، هميشه يكسان نبوده است. و اين تأثير در ادوار مختلف، به گونهاى
مختلف و گاه متناقض جلوه كرده است.
در مراحل اوّليه تاريخ مسيحيّت، تفكيك دين از شئون دنيوى مطرح نبود و
قدرت سياسى در برابر قدرت مذهبى قرار نمىگرفت. كليسا علاوه بر آن كه متكفل امور
دينى بود، زمام امور اجتماعى را نيز به دست داشت؛ ولى در مراحل بعدى، اين حضور و
دخالت، رو به ضعف نهاد و بسيارى از انديشمندان غربى و حتى پيروان آيين مسيحيّت، به
مخالفت جدى با آن پرداختند و خواستار جدايى كامل دين، از سياست و دولت، و بلكه
حقوق شدند.
البته در ادوارى كه كليسا در صحنه دولتها حضور داشت، بيش از آن كه
به عنوان ايدئولوژى مطرح باشد و ترسيم خطوط سياسى، اقتصادى و مدنى جامعه را به عهده
داشته باشد، به عنوان يك نيروى اخلاقى تأثير داشت. كليسا با اين استدلال كه اخلاق
بايد برتر از قدرت باشد، به تفوق بر دولتها مىنگريست تا با تعاليم اخلاقى خود،
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 57