نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 345
قوانين و مقررات، هرچند فىنفسه، مفاهيم
عالى و ارزشهاى متعالى را در برگرفته باشند، و قوانين جزايى، هرچند از شدت كافى
برخوردار باشند، ولى تنها در شرايطى مىتوانند زندگى توأم با سعادت را براى جامعه
انسانى به ارمغان آورند كه اخلاق و فضايل اخلاقى بهعنوان حافظ، نگاهبان و پشتوانه
قانون فراگير شود تا اجتماع بشر، در اثر صيانت قانون و آسيب نديدن مقررات، به كمال
خود دست يابد.[1] بر اين
اساس، نه تنها اخلاق، شرط رشد و ترقى فردى انسانها و عامل سير معنوى و شخصيت
انسانى آنها است، بلكه به علاوه، عامل تكامل جامعه و شرط تحقق عدالت اجتماعى و
عينيتيافتن آرمانهاى دولت اسلامى است و هرچه چنين عاملى در ميان مردم گسترش
يافته و از عمق و نفوذ بيشترى برخوردار باشد، پيشرفت حكومت در دستيابى به اهداف
خود، سريعتر خواهد بود. البته در اينروند، اخلاق و تقوا در كارگزاران و متوليان
دولت، نقش بيشترى دارد؛ زيرا آنان بيشتر از ديگران مسئوليت اجراى قانون را به
عهده دارند و اگر آحاد شهروندان، تنها در محدوده روابط محدود خود، بايد مجرى قانون
باشند، ولى دولتمردان وظيفه دارند كه قانون را در همه زواياى روابط اجتماعى، و در
سراسر جامعه، حاكميت بخشند. ازاينرو، عامل تقوا و وظيفهشناسى، در ايشان، آثار
بيشترى در سطح جامعه به جا مىگذارد؛ چه اينكه ضعيف بودن اين پشتوانه معنوى،
كاستىهاى افزونترى، ايجاد نموده و تحقق قانون را در سطح كلان و گسترده، دشوار و
يا غير ممكن مىسازد.
4. تقوا و رسالت پيشتازى
رهبران هرجامعه، الگوهاى آنجامعه به حساب مىآيند، و رفتار و كردار
آنها، خواهناخواه، سرمشق ديگران قرار مىگيرد و مردم به ديده اسوه و نمونه به
آنان چشم دوخته، و پيوسته درصددند تا از زواياى زندگىشان باخبر شده، شبيه و مانند
ايشان رفتار كنند.