responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد    جلد : 1  صفحه : 343

جامعه، مورد مداقه قرار دهيم.

از گوياترين تفسيرهايى كه براى تقوا، در زبان پيشوايان اسلامى ديده مى‌شود، اين سخن امام على عليه السّلام است:

همانا خطاها و گناهان و اختيار را به هواى نفس سپردن، مانند اسب‌هاى سركش و چموشى است كه لجام از سر آن‌ها بيرون آورده شده، و اختيار از كف سوار بيرون رفته باشد، و عاقبت، اسب‌ها سوارهاى خود را در آتش افكند. و تقوا به مانند مركب‌هاى رهوار و مطيع و رام است كه مهارشان در دست سوار است و آن مركب‌ها با آرامش، سوارهاى خود را به سوى بهشت مى‌برند.[1] در اين بيان علوى، از تقوا به‌عنوان يك حالت روحى و معنوى كه اثرش چيرگى و مالكيت بر نفس است، ياد شده است كه لازمه بى‌تقوايى و مطيع هواى نفس بودن، ضعف و زبونى، بى‌شخصيت بودن در برابر محركات شهوانى، محكوم طغيان هواهاى نفسانى قرار گرفتن و زمام خويشتن را در برابر جاذبه‌هاى فريبنده از دست دادن است.

در آن حالت، انسان چون سوار زبونى است كه از خود، اراده و اختيارى ندارد و مركب هر كجا كه بخواهد او را مى‌برد. به‌عكس، تقوا، سرمايه قدرت اراده، شخصيت معنوى داشتن و مالك حوزه وجود خود بودن است؛ مانند سوار ماهرى كه بر اسب تربيت شده‌اى سوار است و با قدرت و تسلط كامل، آن اسب را در جهتى كه خود انتخاب كرده، مى‌راند و اسب در كمال سهولت، اطاعت مى‌كند.[2] تقوا ريشه‌اى است كه وقتى اعماق جان و زواياى نفس را فرا گرفت، شكوفه‌هاى آن، سراسر زندگى را فرا مى‌گيرد، و هيچ‌بخشى از حيات، از عطر آن محروم نمى‌ماند.

هنگامى كه تقوا، در مديريت جامعه، حضور داشته باشد، اين بركات در مدير، ظهور مى‌يابد:

مردم به نيكويى‌اش چشم داشته، از بدى‌اش آسوده‌اند ... كسى را كه به او ستم كند


[1] - نهج البلاغه، خ 16.

[2] - ر. ك: مرتضى مطهرى، سيرى در نهج البلاغه، ص 200، بحث تقوا.

نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد    جلد : 1  صفحه : 343
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست