نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 276
كه ويژگىهاى رهبرى را براساس مكتب و مرام
نشان مىدهد، اشاره مىكنيم و سپس شرايط رهبرى اسلامى را بررسى مىنماييم:
افلاطون و رهبرى فيلسوفان
حكماى يونان، حكمت و فلسفه را محور انسانيت انسان، ملاك امتياز او و
غايت سير علمى و عملىاش مىدانند. ازاينرو، حكومت را زيبنده حكيم، و فيلسوف را
شايسته شهريارى معرفى مىكنند. افلاطون مىگفت:
تا زمانى كه فيلسوفان شهريار نگردند، و يا شهرياران به روح و قدرت
فلسفى مجهزّ نشوند و عظمت سياسى باشكوه فلسفى به هم در نياميزد، شهرها و دولتها
هرگز از پليدىها ايمنى نخواهند يافت و تا آن زمان، هرگز نوع بشر، روى رفاه و
آسايش به خود نخواهد ديد.[1] ارسطو كه
شايد چنين نقطهاى را دور از دسترس جوامع متعارف مىديد، حكومتى را مىپسنديد كه
عدّهاى از برگزيدگان و صالحان قوم، رهبرى آنرا به دست داشته باشند.[2] ارسطو، در كتاب معروفش، «سياست»،
وقتى به اين سؤال مىرسد كه «چهكسى بايد حكومت كند؟»، احتمالات و فرضيات گوناگونى
را مطرح مىسازد، و هريك از آنها را مورد نقد و ايراد قرار مىدهد: تهىدستان،
توانگران، نيكان، بهترين فرد، ولى بالأخره حكومت نيكان (ارپستوكراسى) را ترجيح
مىدهد، تا آنان كه در فضيلت از ديگران برترند،- البته نه با معيارهاى خودسرانه يا
نسبى- بلكه برترى مطلق دارند، از همه پيشى گيرند.[3]
ماكياولى و تلوّنپذيرى رهبرى
ماكياولى و همفكران او، يگانه هدف دولت را تحصيل جاه و افتخار
مىدانند و
[1] - ر. ك: افلاطون، جمهورى( دوره آثار افلاطون) ترجمه
محمد حسن لطفى، ج 4، ص 484.