نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 215
بازرگانان و دلّالان كالا، قبل از اينكه
كاروانهاى تجارى به شهر مدينه وارد شوند و اجناس خود را مستقيما به مردم عرضه
نمايند، به بيرون شهر مىرفتند و كالاى تجارى آنان را يكجا و با قيمت ارزان
مىخريند، و سپس در شهر آورده و با قيمت بالاترى در دست مصرفكنندگان و
خردهفروشان مىدادند، و چون تمام جنس را يكجا تهيه كرده بودند، و عموم مردم
چارهاى جز خريد از آنها نداشتند، مشكلاتى در وضع بازار پديد مىآمد؛ از قبيل:
انحصار كالا و تجارت به دست افراد خاص، رونق دلّالى، افزايش قيمتها، عدم عرضه كالا
در مواقع و شرايط خاص و ...
از اينرو، «تلقى ركبان» از سوى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و
سلّم، ممنوع اعلام شد تا جلوى چنين سوءاستفادهها گرفته شود،[1]
به ويژه كه «تلقّى» بر طبق نظر برخى از دانشمندان، معمولا با فريب و نيرنگ همراه
بوده است؛ مثلا ابن اثير، تلقى ركبان را اين گونه توضيح مىدهد:
يعنى بازرگانان شهر به استقبال بدوى و روستايى، به بيرون شهر روند و
به دروغ به او بگويند: اين كالاى تو، در شهر بازار ندارد و كساد است.» تا اجناس او
را با قيمت ارزان از دستش بيرون آورند.[2]
همچنين، پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در جهت مقابله با اينگونه
سودجويىها و نيرنگها، بازرگانان شهر را از اينكه اجناس باديهنشينان و
روستاييان را كه به شهر آورده و به فروش برسانند، نهى فرمود تا صاحبان كالا
بتوانند مستقيما اجناس خود را با قيمت مناسب در اختيار مشتريان واقعى قرار دهند.[3] علاوه بر آن كه حضرت با تجّارى كه
با فريب و خيانت، اجناس خود را در بازار عرضه مىكردند، برخورد مىنمود.[4]
[1] - حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 12، ص 326؛ مرتضى
انصارى، مكاسب، ص 20.
[3] - حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 12، ص 327، عدهاى از
فقها مانند شيخ طوسى و علامه حلى به طور كلى اين كار را حرام دانستهاند،( محمد
حسن نجفى، جواهر الكلام، ج 22، ص 461).