نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 120
انديشه تفكيك دين و دولت در ميان
مسلمانان
آغاز جدايى
اسلام در آغاز پيدايش و تولّد خويش، دو عنصر ديانت و سياست را به هم
عجين ساخته بود و همانگونه كه بر زندگى فردى مسلمانان سايه مىافكند، روابط سياسى
و اجتماعى آنان را نيز شكل مىداد، و همچنان كه شيوه عبادت و پيوند با خالق را
ارائه مىكرد، خطوط تشكيل دولت مرزى حادل گرديده بود، و نه در سازمان مديريت جامعه
و رهبرى پيامبر مسئوليتهاى دينى از مسئوليتهاى دنيوى تفكيك مىگرديد.
ولى بعدها عدهاى از حاكمان، مصلحت و منفعت خود را در جدا كردن حوزه
دين از دولت دانسته، و از آن دفاع كردند. با حاكميت يافتن دودمان اموى، اين تفكيك
به شكل صريح، رسما اعلام شد، و لذا وقتى در سال چهلم هجرى، معاويه بر خلافت
اسلامى، استيلا يافت، بلافاصله به عراق آمد و در سخنرانى خود به مردم گفت:
من با شما بر سر نماز و روزه نمىجنگيدم، بلكه مىخواستم بر شما
حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم.[1] به تعبير
علامه طباطبائى:
معاويه با اين سخن اشاره مىكرد كه سياست را از ديانت جدا خواهد كرد
و نسبت به
[1] - ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160.
نام کتاب : دين و دولت در انديشه اسلامي نویسنده : سروش، محمد جلد : 1 صفحه : 120