نام کتاب : دست در دست صبح (انقلاب اسلامى) نویسنده : نوروزى، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 86
رساندن مشاركت مردم و كاهش دادن نقش افراد، به عنوان فرد، در
تصميمگيرىهاى سياسى است. به جاى اين سؤال كه «چه كسى بايد حكومت كند؟»، سؤال از
نحوه حكومت كردن طرح مىشود.[1]
3. دمكراسى به مثابه شكل حكومت: برخى نويسندگان دمكراسى را شكلى از
حكومت مىدانند كه به تفكيك از حكومتهاى فردى و يا گروهى دلالت دارد ومردم در آن
فرمان مىرانند. در حقيقت جوهره اين نگرش به دمكراسى، مشاركت مردمى در تصميمات
سياسى است و ايدئولوژى و شيوه در آن مطرح نيست.
از نظر برخى سكولارها تنها يك نوع مردمسالارى وجود دارد و آن، الگوى
ليبرال است؛ يعنى نظامى با آزادى و فرديت و حقوق بشر به معناى رايج در اين عصر، كه
معناى ليبرالى آن است.[2] اين سخن
حتى نزد متفكران ليبرال نيز پذيرفته نيست. نويسندگان معاصر در مغربزمين در تحليل
معنايى دمكراسى به ارزشهاى لائيسيته تكيه مىكنند.[3]
تأمل در دمكراسى معاصر و همسانىهاى زيادى كه ميان مبانى هستىشناختى،
معرفتشناختى و انسانشناسى آن با آن چه در يونان باستان شكل گرفت حاكى ازآن است
كه روح دمكراسى همان سوفسطايىگرى در دمكراسى يونانى است[4]
[1]. لذا پوپر به جاى سؤال مزبور اين سؤال را مطرح
مىكند كه: آيا اشكالى از حكومت وجود دارند كه اخلاقاً مذموم باشند؟ و در مقابل
آن، آيا اشكالى از حكومت وجود دارند كه به ما اجازه دهند خود را از شر يك حكومت
شرير و زيانبار رها سازيم؟ پوپر اين سؤالها را وجه مميّز دمكراسى آتن و مدرن
مىداند.
[2]. محمد مجتهد شبسترى،" راه دشوار
دموكراسى"، مجله آفتاب، ش: 22، صص: 7- 19.
[3]. براى آگاهى در اين زمينه مىتوان به آثار ذيل
اشاره كرد: ر. ك: علىاكبر ميرسپاسى، فرهنگ دموكراسى؛ و عبدالرحمن عالم، بنيادهاى
علم سياست،( تهران: نى، 1373) و تيموتى سيسميك، اسلام و دموكراسى، ترجمه شعبانعلى
بهرامپور و حسن محدثى( تهران: نى، 1379).
« از يك سو با آراى پيچيدهاى
روبرو هستيم كه با مسامحه مىتوان گفت مبانى آنها عبارتاند از اصالت تجربه و
اصالت تحقق، اصالت پديدار، و اصالت فرد و اصالت انسان. ظواهر به طور دائم، لحظه به
لحظه و فرد به فرد عوض مىشوند و واقعيتى جز آنها وجود ندارد. اين بينش در ساحت
اخلاقيات به« اخلاق موقعيتى» منتهى مىشود يعنى بر اصول عملى آنى و فورى تأكيد
نموده و اعتنايى به اصول كلى و دائمى نمىكند ... نمونههاى اين ديدگاه سخنان
پروتاگوراس سوفسطايى است كه انسان معيار همه چيز است و وجود خدا فرضى است كه
نمىتوان آن را اثبات كرد.» دبليو. كى. سى گاترى، تاريخ فلسفه يونان، حسن فتحى،
تهران، بشر فكر روز، ج 10، ص 21.
نام کتاب : دست در دست صبح (انقلاب اسلامى) نویسنده : نوروزى، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 86