نام کتاب : دست در دست صبح (انقلاب اسلامى) نویسنده : نوروزى، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 101
بر مردم حقى دارد، متقابلًا مردم نيز نسبت به حكومتْ داراى حق
هستند. بدين ترتيب «حق و تكليف» با يكديگر نسبت متقابل دارند كه از آن به «رابطه
تضايف» ياد مىشود.
بين «حق و تكليف» دو نوع رابطه وجود دارد. يكى آن كه بين حق و تكليف
رابطه «تضايف»[1] وجود
دارد. حق حكومت بر مردم؛ بدين معنا است كه مردم در مقابل حكومت داراى «تكليف» و
وظيفه مىباشند. و حق مردم بر حكومت؛ بدين معنا است كه حكومت در مقابل مردم داراى
«تكليف» مىباشد. در اين حالت «حق حكومت بر مردم» ملازم با وظيفه مردم نسبت به
حكومت و «حق مردم بر حكومت» به معناى وظيفه حكومت نسبت به مردم مىباشد. به چنين
رابطهاى كه بين «حق و تكليف» وجود دارد، رابطه تضايف مىگويند.
نوع ديگرى از تلازم بين حق و تكليف در كلام امام على (عليهمالسلام)
اين است كه وقتى براى يك طرف حقى ثابت گردد، براى طرف مقابل هم حقى منظور مىشود.
همچنين تكليف متقابل نيز قابل طرح است. در اين حالت، وقتى مىگوييم: حكومت در
مقابل مردم داراى تكليف است، متقابلًا مردم هم نسبت به حكومت داراى تكليف هستند.
بنابراين بين «حق و تكليف» حداقل از دو جهت رابطه تضايف يا تلازم وجود دارد: از يك
طرف، حق يك فرد يا يك گروه، با تكليف طرف مقابل همراه است و از طرف ديگر «حق
حكومت» با «حق مردم»، و «حق مردم» با «حق حكومت» متلازم است. همچنين «تكليف حكومت
و مردم» نيز متلازم و همراه يكديگر است.
[1].« تضايف» در اصطلاح فلسفه، بودن دو چيز چنان
كه تعقل يكى از آن دو، جز به قياس با ديگران ممكن نباشد؛ و گفتهاند: بودن دو چيز
چنان كه تعلق يكى از آن دو سبب تعلق ديگرى بدو باشد، مانند: ابوّت و بُنوّت. ر. ك:
على اكبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، چ دانشگاه تهران، ج 5، ص 6779،.
نام کتاب : دست در دست صبح (انقلاب اسلامى) نویسنده : نوروزى، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 101