نام کتاب : دست در دست صبح (انقلاب اسلامى) نویسنده : نوروزى، محمد جواد جلد : 1 صفحه : 102
اساساً فلسفه تشريع حقوق به صورت متقابل از آن رو است كه گاهى
مردم حقوق خود را طلب مىكنند و براى استيفاى آن تلاش بسيارى مىنمايند و از هر
درى سخن مىگويند. گاهى ادعا مىكنند كه حقوقشان پايمال شده است؛ اما آنجا كه
بايد حقى را ادا كنند، كوتاه مىآيند!. فَالْحَقُّ أوسَعُ الأَشياءِ فى
التَّواصُفِ وَ أَضيَقُهَا فى التَّناصُفِ؛ لايَجْرى لِأَحَدٍ إلّا جَرى عَلَيْهِ وَ
لا يَجْرِى عَلَيْهِ إلّا جَرَى لَهُ ...؛ عليه هيچ فردى حقى ثابت نمىشود، مگر اين
كه به نفع او حقى ثابت مىشود.
حق خداوند
«حقوق» به عنوان يك سلسله مفاهيم اعتبارى، قابل جعل و قرارداد است.
اولين قرارداد يا قانون، قانونى است كه خداى متعال براى خويش «حق» را قرار داد
حضرت با اشاره به مطلبى اعتقادى مىفرمايند: اگر بنا باشد فردى نسبت به ديگران حق
داشته باشد، ولى ديگران نسبت به او حق نداشته باشند، چنين كسى فقط خداى متعال است.
تنها او سزاوارترين كس به داشتنِ حق يكجانبه است و ديگران نسبت به او هيچ حقى
ندارند؛ چه اين كه عالَم و آدم و هر آنچه از موجودات تصور شود، همه متعلق به او
است.
امام اميرالمؤمنين (عليهالسلام) درباره اين حق مىفرمايد: