نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 75
سياسة العدل ثلاث: لين فى حزم و استقصاء فى عدل و افضال فى
قصد.
سياست در امور اجتماعى از راه مدارا، عدالت پيشگى و ميانهروى ميسّر
است.
آن حضرت در بيانى ديگر فرمود: «سياسة
الدّين بحسن الورع؛ سياست در ديندارى، رعايت پارسايى
است».
قابل ذكر است كه سياست مورد نظر را سياست مدارى توانمند و معصوم
لازم است تا به تربيت نفوس بشرى و تدبير امور بپردازد. بر اين اساس امام مجتبى
عليه السلام فرمود: «ندبنا اللّه لسياسة الأُمّة؛[1]
خدا ما را سياستمدار امّت خواند». در حديث ديگر چنين آمده است:
ثمّ فوّض الى النّبى- صلّى اللّه عليه و آله- امر الدّين و الامّة
ليسوس عباده؛[2]
تدبير امور دينى و امور دنيوى آدميان به پيامبر صلى الله عليه و آله
واگذار شده است.
توجّه به واژه «سياست» و «سياست مدار» و كاربرد اصلى آن در نظام
تربيتى اسلام اين حقيقت را اثبات مىكند كه:
الف. سياست، عبارت از تربيت نفوس و تصدّى
امور اجتماعى است براى اجراى دستورهاى خدا در ميان مردم.
ب. پيامبر و امام عليه السلام كه در ديدگاه شيعيان مصون از هرگونه خطا،
گناه و لغزشند، مىتوانند در صدر امور سياسى جامعه قرار گيرند و در صورت غيبت يا
عدم حضور آنان، فقط انسانهاى عادل، عالم و متعبّد به قانون خدا به عنوان نايب
آنان مىتوانند عهدهدار امور شوند.
مسأله «ولايت فقيه» در همينجا مفهوم اصلى خويش را باز مىيابد.[3]
ج. حكومت از آن خداست «ان الحكم إلّاللّه».[4] ولى اجراى
آن در ميان مردم به خليفه خدا واگذار شده است.
د. از ديدگاه اسلام حكومت انسان بر جامعه، ضرورى است.
از جمله مشكل فكرى و سياسى خوارج نهروان، همين بود كه مىگفتند: «ان الحكم الّا للّه».
اميرمؤمنان عليه السلام به آنان خاطر نشان كرد كه سخن، سخن حقّى است
ولى ايده باطلى از آن اراده شده است.[5] و بر
استدلال خود چنين افزود: «وانّه لابّد للناس من امير
برٍ او فاجر؛[6] مردم بايد اميرى داشته باشند؛ نيك يا بد».