اى جمعيّت جنّ و انس! اگر مىتوانيد در اقطار آسمانها و زمين نفوذ
كنيد، كوتاهى نكنيد و دست به كار شويد. اين دستيابى و موفقيّت جز در پرتو ابزار و وسايل
لازم عملى نيست.
در اين آيه به جهانشناسى و بهرهمندى از «سلطان» (ابزار علمى) توجّه
شده است. نكته قابل توجّه اين است كه وحى در قلمرو متافيزيك كاربرد دارد و عقل و
علم (حسّ و تجربه) در امور فيزيكى، امّا در همين موارد نيز وحى كاربردهايى دارد كه
از عقل و حسّ، كارى ساخته نيست.
گاليله كه خود يك كاتوليك نيك اعتقاد بود و بين عقايد علمى و دينىاش
تعارض نمىيافت، معتقد بود از آنجا كه خداوند متعال هم نگارنده كتاب تكوين طبيعت و
هم فرستاده كتاب تدوين وحى (كتاب آسمانى) است، اين دو سرچشمه معرفت نمىتوانند با
هم معارض باشند.[2]
همچنين «رابرت بويل» اوّلين كسى كه تمايز ميان حيات عناصر شيميايى و
موادّ مركب را كشف كرد، مىگفت:
علم، يك رسالت دينى است كه عبارت است از كشف اسرار صنع بديعى كه
خداوند در جهان پديد آورده است.[3]
يعنى رسالت دين، كشف حقايق هستى است و علم مىتواند در تحقّق اين
رسالت بهدين كمك كند. «اسپرت» صريحاً مىگويد: «علم، ياور ارجمندى براى دين است».[4] به قول «ماكس پلانك» دانشمندى كه
به اسرار اتم راه جست: «دين و علوم طبيعى، مشتركاً عليه الحاد مىجنگند و
برانگيزنده آنها همواره خدا بوده و خواهد بود».[5]
پس نمىتوان پذيرفت كه دين فقط مىتواند درباره ارزشها نظر دهد و
علم درباره هستها و واقعيّتها سخن مىگويد؛ زيرا دين مىتواند در همه قلمروها
دست علم، عقل و فلسفه را بگيرد.