نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 101
درس دوازدهم: آزادى معقول
1. آزادى
آزادى در حوزههاى مختلف، داراى معانى و كاربردهاى مختلف است و
مصاديق متفاوتى را شامل مىشود.[1] آزادى در
حوزه دانشهايى چون: فلسفه، كلام، عرفان و تفسير، معنا و مصداقى مخصوص به همين
دانشها دارد كه در ساير علوم كمتر به چشم مىخورد؛ چنانكه آزادى در حوزه
روانشناسى، جامعهشناسى، حقوق، سياست و اخلاق، معنا و كاربرد ويژهاى دارد كه در
ساير دانشها چندان مورد توجّه نيست.
انسان به حكم طبيعت باطنى خويش[2]
و يا به اقتضاى ضرورت زندگى[3] به جمع
مىپيوند و خواهان زندگى جمعى است. ترديدى نيست كه در زندگى جمعى فقط در پرتو
اجراى برترين قانون توسطّ مجريان عدالت پيشه و دلسوز است كه هر فرد به حقوق خويش
دست مىيابد و جامعه بشرى از نعمت سعادت و زندگى مسالمتآميز برخوردار مىشود.
اينجا اين پرسش مطرح مىشود كه بهترين قانون توسطّ چه كسى نوشته و بهترين مجريان
آن از سوى چه كسى انتخاب مىشوند؟
متألّهان بر اين نظرند كه برترين قوانين سعادت آفرين، همان است كه
توسّط پروردگار متعال براى هدايت انسان وضع شده و خليفگان خدا لايقترين مجريان
قانون خدا در ميان انسان هايند. پس براى تهيّه بهترين و متعالىترين قانون و نيز
براى تعيين صالحترين مجرى قانون، مراجعه به آراى عمومى ضرورتى ندارد. تنها براى
تشخيص چگونگى اجراى قانون
[2]. ارسطو، سياست، ص 117. به نظر ارسطو و برخى
ديگر از صاحبنظران، آدمى طبعاً ميل به زندگىجمعى دارد گرچه نيازمند به ديگران
نباشد،( انسان مدنى بالطبع است).
[3]. علّامه طباطبايى، الميزان، ج 4، ص 116، به
نظر علّامه و برخى از صاحبنظران، انسان به حكم نيازمندى و اضطرار، به جمع
مىپيوندد و گرنه ميلى به زندگى جمعى ندارد.
نام کتاب : درسهايى از وصيت نامه امام خمينى( ره) نویسنده : شفيعى مازندرانى، محمد جلد : 1 صفحه : 101