دور كردن آنها از تفكرات غربگرايانه و ماركسيستى، اهميت شايانى
دارد. او با طرح گفتمان «بازگشت به خويشتن»، گفتمان «غربزدگى» آلاحمد را
پىگرفت.[1]
4. تبيين نظريه حكومت اسلامى و ولايتفقيه
بيدارى اسلامى و روند تكاملى تعالىطلبى از سال 1348 با طرح نظريه
حكومت اسلامى ازسوى امام خمينى (قدس سره) وارد مرحله تازهاى گرديد. ايشان نظريه
حكومت اسلامى را با عنوان «ولايتفقيه» در مسجد شيخ انصارى نجف آغاز كرد. امام
(قدس سره) در طول جلسات گوناگون كوشيد تا اثبات كند فقها و علماى مسلمان، حكومت و
ولايت دارند؛ دين از سياست جدا نيست؛ ايدئولوژى اسلامى فراتر از عبادات است و
اسلام واقعى، دينى سياسى- اجتماعى است.
امام (قدس سره) در اين بحثها عليه رژيم ايران و كشورهاى اسلامى نيز
موضع مىگرفت و آنها را عامل عقبماندگى مسلمانان معرفى مىكرد. ايشان همچنين خطر
صهيونيسم در كشورهاى اسلامى و از اينسو مسئوليتهاى سياسى- اجتماعى روحانيان در
برخورد با مشكلات پيشِروى مسلمانان و جهان اسلام را مطرح نمود و انديشمندان را به
تأمل درباره حكومت اسلامى فراخواند.[2] در سال
1356 به دلايل مختلف، فضاى مساعدى براى جنبش بيدارى اسلامى به وجود آمد. يكى از
اين عوامل، روىكار آمدن دموكراتها در آمريكا بود. با مطرح شدن شعار حقوق بشر
ازسوى دموكراتها، زمينه فشار بر شاه براى ايجاد فضاى باز سياسى فراهم گرديد،
هرچند بعدها آنان از اقدامات سركوبگرانه شاه نيز حمايت كردند. ازسويى ديگر،
درگذشت مشكوك آيتالله سيدمصطفى خمينى، فرزند ارشد امام خمينى (قدس سره) در سال 56
و مهمتر از همه درج مقاله توهينآميز در روزنامه اطلاعات نسبت به امام (قدس سره)،
بستر مناسبى براى حركت عليه دولت پهلوى و تحقق انقلاب اسلامى فراهم نمود.