يكى از پارادوكسهاى هويتسازى پهلوى، بازگشت به ايران باستان
با احياى مظاهر فرهنگ غربى بود. اگر رژيم پهلوى مدافع هويت پيشين ايرانيان بود و
از آن بهعنوان آرمان مطلوب دفاع مىكرد، براى تحقق چنين باورى مىبايست فرهنگ
متناسب با آن را تقويت مىنمود. چنين نقضى آنهنگام آشكار مىشود كه بدين پرسش
پاسخ دهيم: آيا اجبار به پوشش خاص مردان و يا كشف حجاب- كه هر دو مبناى غربى
داشتند- احياى فرهنگ و هويت ايرانى بود؟
اگر ادعاى رژيم بازگشت به هويت سابق بود، بايد در توليد و بازتوليد
مظاهر فرهنگى، به پوششهاى سنتى بازمىگشتند، نه اينكه به نفى آن بپردازند. پهلوى
دوم در احياى فرهنگ غرب گاه بهقدرى افراط كرد كه خود غربىها را نيز به حيرت
مىافكند؛ چنانكه در مراسم جشن هنر شيراز در حضور سفراى بيگانه بهبهانه جشن و
سرور، عمل منافى عفتى انجام شد كه وقاحت آن به حدى بود كه پارسونز (سفير انگليس)
به شاه گفته بود اگر چنين نمايشى در شهر منچستر انگليس برگزار مىشد، اجراكنندگان
با مشكلات فراوانى روبهرو مىشدند.[1] يكى ديگر
از رفتارهاى تناقضآميز دولت پهلوى، شعار عزتمندى در كنار وابستگى به آمريكا بود.
رژيم پهلوى خصوصاً محمدرضاشاه تلاش مىكرد با اتكا به سابقه تمدن 2500 ساله،
شاهنشاهى ايران را ديرپا و درخور توجه معرفى كند. ازاينرو، وى جشنهاى بسيارى را
به مناسبتهاى مختلف برگزار مىنمود كه مهمترين آن، جشنهاى 2500 ساله بود. ژست
شاهنشاهى محمدرضا در سالهاى اواخر حكومتش- بهتبع افزايش قيمت نفت- به حدى رسيده
بود كه حتى به كشورهاى غربى وام مىداد كه البته بهدليل بىبرنامگى، در اندك مدتى
دچار كسر بودجه مىشد. اين كارها، مجارى هويت ايرانى و اعلام افتخار و عزت براى
رژيم پهلوى بود.
اما پارادوكس عملكرد رژيم پهلوى در بحث از عزتمندى در آنجا ظاهر
مىشد كه شاه در مقابل باجخواهىهاى آمريكا تمكين مىكرد. شفافترين اقدامى كه
براى رژيم شاه هزينه
[1]. نظافتى،« كلاه فرنگى بر سر فرهنگ ايران»،
روزنامه كيهان، 12/ 11/ 1387.