سنگينى داشت، «لايحه كاپيتولاسيون» و تصويب آن در مجلس شوراى
ملى بود كه مصونيت قضايى مستشاران و مأموران آمريكايى را در ايران تضمين مىكرد؛
امرى كه حكايتگر وابستگى و سرسپردگى رژيم پهلوى بود.
دفاع از هويت ايرانى و تقابل با فرهنگ اسلامى نيز از ديگر رفتارهاى
متناقض دولت پهلوى بهشمار مىرود؛ درحالىكه فرهنگ اسلامى و بهويژه شيعى به حدى
در ايران در طول اعصار ريشه دوانده و جزئى از هويت اين مرز و بوم شده است كه حتى
غيرمسلمانان ايرانى در ايام محرم و عاشورا- هماهنگ با ساير ايرانيان- به مراسم
عزادارى مىپردازند.
در چنين فضايى، مواضع رژيم پهلوى در معارضه با فرهنگ اسلامى بهبهانه
دفاع از هويت ايرانى، در خود دچار تناقض بود؛ زيرا اگر قصد رژيم واقعاً دفاع از
هويت ايرانى بود، مىبايد به آنچه ايرانيان بهعنوان هويت خود پذيرفتهاند، ارج
نهد و از آن صيانت كند، نه اينكه بهبهانه دفاع از فرهنگ و هويت ملى، ايرانى بودن
را تنها به ايران باستان محدود كند و با ايرانى مسلمان و مظاهر دينى او بستيزد.
چكيده
1. رضاخان با اثرپذيرى از روشنفكران در راستاى شبهترقى غربى به نفى
اسلام پرداخت و تلاش نمود تا بر اين مبنا، نوسازى اجتماعى و سياسى را در ايران به
اجرا نهد.
2. در اين راستا، باستانگرايى پهلوى نيز با هدف هويتسازى جديد در
قالب شبهترقى غربى، درخور ارزيابى است.
3. پهلوى دوم نيز مانند پدر، الگوى شبهترقى غربى را ادامه داد. در
اين دوران با توجه به تسلط گفتمانهاى توسعه در جهان و ازسويى برپايه برخى مقتضيات
درونى، برنامههاى توسعه در قالب توسعهگرايى غربى آغاز شد.
4. پهلوى دوم براى تداوم الگوى شبهترقى، به هويتسازى جديدى دست
يازيد كه متناسب با هويت القاشده گفتمان توسعه بود.
5. برگزارى جشنهاى 2500 ساله و اسلامستيزى را نيز مىتوان در
راستاى نفى اسلام و هويتسازى جديد ارزيابى نمود.